چرا روزنامهنگاری سبک زندگی مهم است؟
اگرنیت یک ساله دارید برنج بکارید،
اگه نیت ده ساله دارید درخت غرس کنید،
اگه نیت صد ساله دارید آدم تربیت کنید،
سینماتوگراف آدم تربیت میکند
( عزت الله انتظامی، ناصر الدین شاه آکتور سینما) ادامه…
اگرنیت یک ساله دارید برنج بکارید،
اگه نیت ده ساله دارید درخت غرس کنید،
اگه نیت صد ساله دارید آدم تربیت کنید،
سینماتوگراف آدم تربیت میکند
( عزت الله انتظامی، ناصر الدین شاه آکتور سینما) ادامه…
آیا تا به حال از خودتان پرسیدید که امنیت واقعی کجاست؟
همه ما میدانیم که امنیت در پذیرش تغییر است. اما آیا واقعا همه سازمانها در برابر این پرسش که در مقابل تغییر چه احساسی دارند، پاسخی هم در چنته دارند؟ شما چطور؟
همه ما میدانیم که سن واقعی انسانها متفاوت با سن تقویمی آنهاست. سن واقعی هر انسانی نشان دهنده استفاده هر فرد از گذشت زمان و کسب تجربههاست.
همچنین همه ما میدانیم که برای تغییر، روش انجام کار را باید تغییر داد و به شیوهای متفاوت کار را انجام داد. یک مدیر پیش از این که از او بپرسند، باید از خودش بپرسد که تا الان چه کرده است؟ چند کارمند خوب ساخته است؟ چند بازار خوب ایجاد کرده است؟
سازمان مانند چهار چرخ اتوموبیل است. همه چرخها باید همزمان و با یک سرعت حرکت کنند. اگر یکی از چرخها سریعتر یا کندتر از باقی چرخها حرکت کند، این برای اتوموبیل مشکلآفرین خواهد بود.
تجربه در یک سازمان مانند دو اسب است. یکی که بیپروا از روی نرده میپرد و دیگری که تلاشی نمیکند که بپرد. تجربه میتواند سازمان را اسیر خودش کند. تلفن و هواپیما زمانی که تازه اختراع شدند هرگز با آغوش باز پذیرفته نشدند. احتیاج مادر اختراع است، یک اشتباه است. اگر این طور بود مصریها بولدوزور میساختند! منشا اختراع هوش، درایت و نارضایتی است. ادیسون میگوید، اگر مردی راضی باشد دیگر تمام شده است. برای پیشرفت واقعی نیاز به مقدار زیادی کارمند ناراضی وجود دارد. امنیت واقعی این است که یک کارمند پیشرو در یک شرکت پیشرو باشید.
توضیح: این متن را اولین بار برای بلاگ داخلی شرکت توسن نوشتم. در نوشتن این متن از فیلمی استفاده کردم که متاسفانه هیچ نام و نشانی از آن در ذهنم نمانده است.
سالها پیش علی قنواتی مدیر مجموعه مجلات همشهری بود؛ از احسان عمادی و احسان لطفی خواست کارگاهی راه بیندازند و در آن سرگرمی تولید کنند. پیش از کارگاه سرگرمی، کارگاه داستان راه افتاده بود. نفیسه مرشدزاده در راس این کارگاه بود. خانم مرشد زاده و دوستانش در این کارگاه داستان تولید میکردند؛ کارگاه سرگرمی هم قرار بود سرگرمی تولید کند. قرار بود در مورد سرگرمی تحقیق و توسعه انجام شود. بنچمارکینگ شود. بست پراکتیسها بررسی شود. ببینیم چه کردند و چه میتوان کرد. قرار بود چیزهای جدیدی کشف شود. این دو احسان عزیز من را صدا کردند ولی زود گذاشتند و رفتند. علی ماند و حوضش!
از روز اول در فکر انتشار نشریهای برای سرگرمی بودم. اما گروه مجلات به همبن راحتی زیر بار نمیرفت. علی قنواتی سختگیری زیادی داشت. هر چند بعدا این سختگیری به یک سهلگیری عجیبی تبدیل شد اما من دیگر در مجلات نمانده بودم. اصراری نداشتم نشریهای منتشر کنم که مختص سرگرمی باشد. هنوز خیلی چیزها گنگ بود. هنوز نمیدانستیم منظور از سرگرمی چیست. نمونههای وطنی کار را خراب کرده بودند و خلاقیت جایی در آنها نداشت.
قنواتی از ایدههای ما خوشش آمده بود و از ما حمایت میکرد. برای تمام مجلههای گروه شروع کردیم به تولید سرگرمی. من هم محمد امین جعفری را به جمع اضافه کردم. همین طور علیرضا عبدالوهابی. دو تا از بچههای خلاق شریفی که علاقمند به سرگرمی بودند و بعدا هر دو برای ادامه تحصیل از ایران رفتند و بار دیگر علی ماند و حوضش.
ایده انتشار نشریه ره به جایی نبرد و همه توان ما شد تولید سرگرمی برای گروه. حسینی آمد. قنواتی رفت. مدتی هم با حبیبی کار کردیم که او هم رفت کتابخانه ملی. ما هم دیگر رها کردیم.
بعد که رفتم به مرور بساط سرگرمی برچیده شد. علیرضا جدول در میآورد. محمد که علاوه بر عکاسی هنرهای دیگری هم داشت، کار را ادامه داد.
اما بازی به عنوان یک رسانه اهمیت فراوانی دارد و مطمئنم راه خودش را پیدا خواهد کرد.
بازی مثل کرگدن میماند. میتواند رام و آرام باشد و زمانی هم که سرکش شود هیچ کس توان مقابله با آن را ندارد.
دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها، کتاب «اقتصاد رسانه، نظریه و کاربرد» را به نویسندگی «آلیسون الکساندر» و دیگران، و ترجمهی عادل پیغامی منتشر کرد.
نام کتاب: اقتصاد رسانه، نظریه وکاربرد/ ویراستاران: آلیسون الکساندر و دیگران/ مترجم: عادل پیغامی / قطع: رقعی/ شمارگان: ۲۰۰۰ نسخه / تعداد صفحات: ۵۹۲/ چاپ اول: ۱۳۹۰/ قیمت: ۷۰۰۰ تومان/ ناشر: دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها
به گزارش روابط عمومی دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها، شبنم یونسیخواه، مدیر انتشارات دفتر با اعلام این خبر گفت: این کتاب ویراست سوم از کتاب اصلی “Media economics: Theory and practice” است که در سال ۲۰۰۴ منتشر شده و توسط عادل پیغامی، پژوهشگر و مترجم حوزه ارتباطات و رسانه به فارسی ترجمه شده است.
وی افزود: اثر حاضر با تمرکز بر اصل علم اقتصاد در بخش تجاری و کسب و کار و به کارگیری آن در صنعت رسانه طراحی شده است و نویسندگان کتاب تلاش دارند با شناسایی موضوعاتی از قبیل بازسازی صنعتی، محدودیتهای مقرراتی و فعالیتهای رسانهای بینشی تازه در فرآیند بازتولید جریانات جاری در اقتصاد رسانهای، ایجاد نمایند.
مدیر انتشارات اضافه کرد: رشد چشمگیر رسانهها در چند دهه اخیر و نقش آنها در تحولات جوامع بشری، کانون توجه بسیاری از محققان علوم اجتماعی و ارتباطات قرار گرفته است. این موفقیت و کارآمدی مرهون عوامل متعددی است که از آن میان میتوان ااقتصاد رسانهها را نام برد که از شاخصههای رشد کمی و کیفی رسانهها به شمار میرود. اقتصاد رسانه در واقع زیرشاخهای از دو رشته اصلی رسانه و اقتصاد است که با بکارگیری اصول و مبانی نظری و کاربردی در این حوزه به بررسی و تحلیل ویژگیهای عملیاتی و مالی خاص بنگاههای رسانهای میپردازد و یا به تعبیری کاربرد نظریات اقتصادی در فضای رسانهها است.
وی اظهار داشت: در کشور ما به رغم شکلگیری و رشد نسبی ادبیات علمی حوزه رسانه و ارتباطات، مباحث این رشته هنوز از رشد لازم برخوردار نیست و انتشار این کتاب میتواند پاسخی به نیازهای اطلاعاتی دانشجویان و محققان این عرصه باشد.
وی در مورد موضوعات و بخشهای مختلف این نوشتار افزود: این کتاب در ۲ بخش و ۱۳ فصل تدوین شده است.
بخش اول بر اهمیت رسانه، دغدغههای اقتصادی رسانه، تکنیکهای تحلیلهای اقتصادی و تجاری، و ویژگیهای کلی فضای رسانه تمرکز دارد.
بخش دوم نیز رفتار اقتصادی را در صنایع خاصی از رسانهها بررسی میکند.
در بخش پایانی هر فصل نیز فهرستی از منابع مفید برای مطالعه بیشتر پیشنهاد شده؛ و در انتهای کتاب، فرهنگ لغات دشوار، برای علاقهمندان به مدیریت مالی رسانهها ارائه شده است.
فصول ۱۳ گانه این کتاب عبارتنداز:
– یادداشت ناشر
– مقدمه مترجم
– پیشگفتار
۱. آشنایی با اقتصاد رسانه
۲. اقتصاد و مقرراتگذاری رسانه
۳. ساختار و تغییر: مروری بر صنعت ارتباطات
۴. اقصاد رسانههای بینالملل
۵. اقتصاد صنعت روزنامه
۶. اقتصاد کتاب و مجله
۷. شبکههای پخش تلویزیونی
۸. اقتصاد صنعت کابلی
۹. اقتصاد هالیوود: پول و رسانه
۱۰. اقتصاد صنعت معاصر رادیو
۱۱. اقتصاد صنعت ضبط
۱۲. اقتصاد صنعت تبلیغات
۱۳. اقتصاد رسانههای آنلاین
شایان ذکر است: دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها با توجه به گسترش ادبیات موضوعی حوزه اقتصاد و رسانه، و توجه ویژه به نیاز مطالعاتی جامعه علمی و دانشگاهی کشور دراین بخش، طی یک سال گذشته گامهای موثری در این زمینه برداشته و با انتشار ۳ عنوان کتاب جدید دراین حوزه منابع علمی ارزشمندی را در اختیار علاقهمندان قرار داده است .
چه خبر از این روزهای من:
۱. دیروز و امروز مهمان دوستان خوبم در خبرگزاری سینا بودم. برای بخشی از بچههای سینا کلاس خبر برگزار کردم. من در خبر خودم را مدیون کتاب سهل و ممتنع دکتر شکرخواه یعنی خبر میدانم. همین طور کتابهای خوب دکتر توکلی. در این دوره بر مبنای آموزههای دکتر شکرخواه و تجربیات خودم به بچهها خبر را آموزش دادم. بچهها که راضی بودند.
۲. همایش روابط عمومی الکترونیک به هفتمین سال خودش رسید و امسال هم فرصت حضور در این همایش را داشتم. (اینجا) به نظرم همایش سال به سال روانتر شده است. ملایم میرود جلو و امسال هم در ادامه سالهای پیش از یک چهره برتر روابط عمومی و ارتباطات تقدیر شد. آن چهره هم کسی نبود جز دکتر محسنیان راد عزیز که با این که شاگردشان نبودم اما به خاطر خواندن کتابهایشان چیزهای زیادی از این استاد آموختم.
۳. آقای تقی پور یکی از حرفهایترین و پرکارترین آدمهای ارتباطات امروز ایران است. همایش روابط عمومی را که به نحو احسن برگزار کردندبه کنار، امسال برنامه رونمایی از کتاب زندگینامه دکتر کمالیپور را هم در هتل لاله تهران به بهترین شکل ممکن برگزار کرد. (اینجا) در این دو برنامه با بسیاری از اساتید ارتباطات یا آشنا شدم یا دیداری تازه کردم. این که میگویند بخش خصوصی با خودش چابکی و توسعه و پیشرفت میآورد همین است دیگر.
۴. شماره جدید ماهنامه مدیریت ارتباطات به زودی منتشر میشود. (اینجا) در این شماره یکی از بهترین پروندههایمان تا الان را کار کردیم. یعنی برررسی ابعاد رسانهای و ارتباطی ماجرای افشای اطلاعات بانکی. در این پرونده مهمترین رسانههای داخلی و خارجی را بررسی کردیم که پیش از این هیچ جا این طور به ماجرا نگاه نکرده است.
۵. قبلا چیزهایی با نام سهم من اینجا مینوشتم. این نوشتهها را کمی منظمتر از این به بعد هر ماه در مدیریت ارتباطات مینویسم. آنجا مهمترین رویدادهای رسانههای کشور را در ماهی که گذشت بررسی میکنم.
۶. علی قنواتی یکی از پیشروترین فعالان عرصه ژورنالیسم در ایران است. چند سالی بود که خبری از او نداشتیم. حالا او با روزنامهنگاری سبک جامع برگشته و من در کلاسهای او در شهر کتاب حضور دارم. اصولا فکر میکنم خبرنگار و روزنامهنگار و رسانهنگار جماعت باید هر روز و هر ساعت به فکر آموزش خودش باشد. روزنامهنگار باید بخواند و یاد بگیرد و بنویسد. روزنامهنگاری که فقط بنویسد و نخواند و یاد نگیرد بعد از مدتی وراجی بیش نخواهد بود. به خاطر حضور در این دوره از این بعد هر هفته یکی دو مطلب در زمینه روزنامهنگاری سبک جامع خواهم نوشت. روزنامهنگاری سبک جامع اصطلاح علی قنواتی برای روزنامهنگاری سبک زندگی و روزنامهنگاری دیداری است.
۷. در روزهای نمایشگاه کتاب سمیناری به همت دوستانم در سوره برگزار شد و بنده و چند نفر از دیگر دوستانم در خدمت بچههای سوره بودیم. شماره گذشته فصلنامه تحلیلی پژوهشی کتاب مهر به مدیریت نشر کتاب اختصاص داشت. (اینجا) در این شماره سعی کردیم صنعت نشر در ایران را بررسی و تحلیل کنیم.
۸. در روزهای گذشته مجمع فعالان فناوری اطلاعات و رسانههای دیجیتال انقلاب اسلامی با شکوه هر چه تمامتر برگزار شد و بنده هم از مهمانان این برنامه بودم. البته ایرادات فراوانی به این مجمع وارد است که یکی از آنها را میتوانید اینجا بخوانید.
۹. در پایان و مهمتر از همه این که دوست خوب و فرزانهام جواد افتاده عزیز برای دومین سال پیاپی میخواهد بچههای فعال فضای مجازی را جمع کند تا روز رسانههای اجتماعی را جشن بگیرند. (اینجا) امسال اما جواد تلاش اساسی میکند تا این برنامه را باشکوهتر از پارسال و در قالب یک همایش برگزار کند. به هر حال آدم میماند که تلاشهای این بچهها را چطور تلاشهای خودجوش و غیردولتی بنامد وقتی بر و بچههای مجمع فعالان هم اصرار اکید دارند که غیردولتی هستند و خودجوش؟!
دغدغههای این روزهای من
این روزها بیشتر از هر روز دیگری تصور میکنم زادگاه فساد در نبود شفافیت است. روی این موضوع از جنبههای مختلف بررسی و تحلیل میکنم. از منظر رسانه و حتی از منظر بانک و پول و اقتصاد. کماکان بر روی بانکداری و پرداخت الکترونیک کار میکنم و هنوز گمان میکنم توسعه این مفاهیم به شفافیت بیشتر کمک میکند.
آشنایی من با دکتر مهدی محسنیان راد مانند بسیاری دیگر به کتاب ارتباط شناسی بازنمیگردد. آشنایی من به برنامهای بازمیگردد که دوست دوران مدرسه او یعنی اسمعیل میرفخرایی برای شبکه چهار تلویزیون ساخت و اگر اشتباه نکنم در ۱۰ قسمت عصر جمعههای چند سال پیش از تلویزیون پخش شد. این برنامه اولین برخورد من با دکتر محسنیان راد بود. نام برنامه هم ارتباطات ایرانی. از اینجا به بعد بود که بیشتر و بیشتر به سراغ خواندن متنهای ارتباطاتی رفتم و یکی از مهمترین آنها ارتباط شناسی محسنیان راد بود. بعدا در چند همایش او را دیدم و با او گپ زدم و گفتم که چقدر دوست دارم در دوره دکتری شاگرد او باشم. احتمالا مانند بسیاری دیگر از جوانکهایی که هر روز آرزویی میکنند من را دیده باشد و در ذهن او جایی نداشته باشم. هنوز شاگرد او نبودهام اما از نوشتههایش بسیار یاد گرفتهام. امروز این متن استاد گرامیام دکتر ساروخانی را دیدم. دکتر ساروخانی زمانی استاد محسنیان راد بوده است و اکنون در این متن از او تعریف کرده است. توصیه میکنم متن را حتما بخوانید و اگر علاقمند بودید دوشنبه آینده در مراسم تجلیل از دکتر محسنیان راد شرکت کنید.
دکتر باقر ساروخانی: دکتر محسنیان راد شایسته همهٔ تقدیرهاست
در پی انتشار خبر برگزاری مراسم تجلیل از خدمات علمی دکتر مهدی محسنیان راد به تعمیق و گسترش دانش ارتباطات، دکتر باقر ساروخانی استاد دانشگاه تهران و پدر جامعهشناسی نوین پیام تبریکی صادر کرد.
متن کامل این پیام که در اختیار دبیرخانه دائمی همایش روابط عمومی الکترونیک قرار گرفته، بدین شرح است:
به نام خدای خرد آفرین، خرد آفرین را هزار آفرین
سی و هشت سال پیش بعنوان مسؤول سمیناری در باب رسانهها و فرهنگ در دانشگاه تهران با جوانی آشنا شدم که خود از شرکت کنندگان برجستهٔ آن سمینار بود. او به همراه دکتر کاظم معتمدنژاد و صدرالدین الهی، مقالهای ارائه نمودند با عنوان «بررسی محتوای برنامههای رادیو ایران»؛ نام او مهدی محسنیان راد بود.
در آن سخنرانی آوردند: «سست شدن معتقدان دیرین سنتها و مبانی کهن در جامعهای چون ایران که از چند دههٔ پیش به مرحلهٔ توسعه گام نهاده، مجالی گسترده برای تأثیر وسایل ارتباط جمعی بین گروههای مختلف جامعه بوجود آورده است. امروزه نمیتوان بدون اینکه ابتدا سهم عظیم رادیو، تلویزیون و حتی فیلمهای کارتونی را درنظرگرفت به سنجش تأثیرات محیط و خانواده به کودک پرداخت، زیرا پس از زبان هر ملت، گیرندگی پیامهای مشترک رادیویی و تلویزیونی مهمترین وجه اشتراک ملتهاست».
این سخنان را در مقدمهٔ کتاب اندیشههای بنیادین در علم ارتباطات آوردم و تصور میکنم در زمرهٔ نخستین اندیشهها در باب دگرگونیهای اجتماعی و عوامل موثر برآن در جامعه ایران بود. از این پس در هر دگرگونی بزرگ یا کوچک میبایست سهم رسانهها را دید. به بیان دیگر، هرگز هیچ پدیدهٔ اجتماعی را نمیتوان بخوبی تبیین کرد اگر رسانهها و نقش و جایگاه آنانرا در آن ارزیابی ننموده باشیم. بدرستی آغاز راه بود و در آن، مشعلداری جوان، رهبری مینمود.
پس از آن نوبت کلاسهای درس بود. در درس روششناسی جوانی در کلاس سمینار داد که کلام گرمش مرا جذب نمود. در خلال ۵۴ سال خدمت معلمی بسیاری از دانشجویان در کلاسها سمینار داده بودند و این سمینار در زمره موفقترین آنان بود. نام این دانشجو نیز مهدی محسنیانراد بود.
در مرحلهٔ بعد رسالهٔ دکترایی شرکت داشتم که انقلاب مشروطیت و انقلاب اسلامی را با هم مقایسه مینمود. موضوع جذاب بود. کار بدرستی، با دقت و تمام نیرو فراهم آمده بود و سرانجام نیز با امتیاز بالایی دفاع شد، نام این جوان دکتر مهدی محسنیان راد بود.
در همه مراحل شاهد رشد انسانی بودم که شایستهٔ همهٔ تقدیرهاست. انسانی برومند، اندیشمند، کوشا و بسیار پویا. بالاتر از همه، مالامال ازاحساس و عواطف انسانی.
او هرگز به آثار علمی ارزشمندش ننازید و او هرگز شور انسانی خود را از دست نداد.
لافارگ، منتقد تیز بین رئالیستهای فرانسوی در باب روش تحصیلی یکی از نوابغ رئالیست آلمانی نوشته:
«او تنها به پژوهش قشری اکتفا نکرد، بلکه در عمق فرو رفت، اجزاء ترکیب کننده را در دایره تأثیرات متقابل شناخت. او هرگز در تحقیقات خود یک پدیده را به عنوان امری منفرد ننگریست بلکه دستگاه بغرنج دنیایی را که جاودانه در حال گردش است، در بوتهٔ آزمایش نهاد».
دکتر مهدی محسنیانراد را چنین دیدم، او هرگز مخاطبان رسانهای را انسانهایی منفعل نیافت، بلکه در هر آن تلاش کرد تا ذهن پویای آنانرا به عرصهٔ شناخت رساند. او هرگز رسانهها را در انتزاع ندید بلکه کوشید تا آنرا در گردونهٔ دنیای پیچیده و هرروز در گردش جامعه بازیابی کند.
دکتر مهدی محسنیانراد را در زمرهٔ یادگارهای عمر خود میدانم و به او و تلاش و توانش افتخار میکنم؛ این بیت خواجهی شیراز را تقدیم به دوست بزرگوارم دکتر مهدی محسنیانراد مینمایم.
من ترک عشق شاهد و ساغر نمیکنم
صد بار توبه کردم و دیگر نمیکنم
باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور
با خاک کوی دوست برابر نمیکنم
باقر ساروخانی
تهران، اردیبهشت نود و یک
۱. داستان یکی خطی فیلم خبر از فیلم مزخرفی میدهد. آیا در واقعیت هم چنین است؟
تا حدودی نه. با این که داستان یک خطی فیلم بسیار دم دستی به نظر میآید اما مشخص است که کارگردان نارنجیپوش استخوان خورد کرده سینماست. کسی که بهتر از هر کس دیگری قواعد سینما را بلد است و الان هم با استفاده از بخش کوچکی از توانش این فیلم را ساخته است.
۲. سرمایهگذار فیلم شهرداری است. پس احتمالا با یک فیلم سفارشی حال به هم زن روبهروایم؟
نه. آرام آرام داریم یاد میگیریم که سفارش دهنده و صاب (صاحب) کار حد و حدود خودش را رعایت کند. پیمانکار هم حواسش باشد که کار را برای صاب کارش میسازد و حد و حدودی دارد. جدایی نادر از سیمین یکی از بهترین تجربههای سینمای ایران در زمینه سرمایهگذاری بود. نارنجی پوش اگر تجربهای رو به جلو نباشد یک تجربه قابل تامل است که باید بیشتر بر روی ابعاد آن کار کرد.
۳. آیا با فیلمی از داریوش مهرجویی رو به رو هستیم؟
هم بلی و هم نه. نه چون اگر قرار است یک هامون دیگر از مهرجویی ببنیم در نگاه اول حتمالا این طور نخواهد بود. با این حال این فیلمی است در مسیر فیلمسازی داریوش مهرجویی. مهرجویی راهی را که از گاو شروع کرد و به هامون رسید حالا با نارنجی پوش ادامه داده است. این نه یک گاو دیگر است و نه یک هامون دیگر. اما بین فواصل خطوط فیلنمامه و در فضای سفید صفحههای آن اثر مهرجویی وجود دارد. مشخص است که کارگردان اهل فلسفه و معرفت است.
۴. آیا نارنجیپوش فیلمی مناسب خانوادههاست؟
صد در صد. اگر با جمع دوستان الاف و به هوای یک دور همی دختر پسری سینما میروید به هیچ وجه سراغ این فیلم نروید. این فیلمی است با ایدههای نسبتا ساده و مناسب حال خانوادههای ایرانی. فیلمی که معلوم نیست در روزهای تعطیلات عید چرا اکران نشده است.
۵. نارنجی پوش یک تودهنی به جدایی نادر از سیمین است؟
معلوم نیست این حرف مزخرف اولین بار از کدام ذهن بیمار آغازیدن گرفته است. واقعیت امر این است که این فیلم یک لیلا حاتمی دارد که مثل جدایی نادر از سیمین قصد رفتن از ایران را دارد. شوهرش هم میخواهد بماند. کار به طلاق میکشد و برخلاف پایان نسبتا تلخ آن یکی اینجا لیلای حاتمی تصمیم میگیرد بماند و در کنار همسرش سالهای سال به خوبی و خوشی زندگی کنند. حالا این که این دو تا چه ربطی به هم دارند الله اعلم. دوستان تندرو ما که نسبتی با سینما ندارند و مماسشان با سینما دو تا اعتراض خیابانی و آن دورترها شیشه شکستن بوده حالا به دست مریزاد گویی مهرجویی آمدهاند که استاد ای ول. خوب زدی تو دهنش. جهت اطلاع دوستان تندرو خودم عرض کنم که بروند نامه حاج آقا مخملباف در اوایل انقلاب به داریوش مهرجویی را چند باری مرور کنند. یک سیری هم در احوال حاج آقا بکنند که الان کجاست. مهرجویی نه آن زمان که امثال مخملباف بسیجیتر از هر بسیجی شده بودند به آن ور بام افتاد نه این روزها که امثال مخملباف لیبرالتر از هر لیبرالی شدند به این ور بام افتاد. کاش میفهمیدیم که سینما سینماست نه کلاس درس و سیاست. سینما یک رسانه است و از بین ۴ کارکرد رسانهها بیشتر از همه کارکرد سرگرمیسازی دارد و بس.
۶. من از فنگشویی چیزی نمیدانم و خیلی هم از آن خوشم نمیآید. پس احتمالا از فیلم هم خوشم نیاید؟
این طور نیست. درست است که فیلم چند باری از فنگ شویی صحبت میکند اما حتی بدون صحبت از این قلمبه سلمبههای چینی هم امکان طرح مسائل فیلم وجود داشت. آشغال نریزیم. محل زندگیمان را هم همیشه تمیز و مرتب نگه داریم. اگر شما هم مانند من به این دو تا اصل اعتقاد داشته باشید از فیلم خوشتان میآید و تازه چیزهایی هم در مورد فنگ شویی خواهید آموخت. هر چند اگر مانند من باز فکر کنید که این فنگ شویی دکان دستگاه یک عده برای سر کیسه کردن ملت است باز هم فیلم تجربه لذتبخشی خواهد بود.
۷. آیا فیلم در همین حد است که آشغال نریزیم و شهر ما خانه ما؟ ایدههای دیگری هم میشود از فیلم استخراج کرد؟
بلی. من با نگاه رسانهای خودم به آشغالهای رسانهای فکر کردم و این که چقدر آشغال رسانهای دور و بر ما پرشده است. به همین خاطر مردم باید بیش از پیش آماده تفکیک زبالههای رسانهای از مطالب مفید رسانهای باشند. بگذارید بخشی از کتاب تازه منتشر شده نظریه سواد رسانهای را برای شما نقل کنم:
از زمانی که رسانههای جمعی جایگاه خود را به عنوان گستردهترین و قویترین مرجع معتبر یافتهاند، کمتر کسانی را میتوان یافت که در نگرش و رفتار خود از آنها تأثیر نپذیرفته باشند. با رشد و گسترش روزافزون فناوریهای اطلاعاتی، این تاثیرگذاری گستردهتر و پایدارتر هم میشود. هجوم سیل آسای اطلاعات رسانههای جمعی که ناگزیر اطلاعات بیارزش و کم ارزش فراوانی را هم دربرمیگیرد، با گذشت زمان مخاطبان را به خستگی و دلزدگی از اطلاعات کشانده و آنان را از پرداختن به موضوعات مهم بازمی دارد. این امر با وجود فناوریهای جدید رسانهای که روز به روز در حال گسترش نفوذ خود بر مخاطبان هستند، شدت و سرعت بیشتری میگیرد.
سطحی نگری، ابتذال و شناخت نادرست از جهان واقعیت (به ویژه در مورد کودکان) از مهم ترین تأثیرات ویرانگر رسانههاست. در فرآیند تاثیرگذاری و نفوذ رسانه ها اغلب عامه مردم و خانوادهها هستند که بیشترین تأثیرپذیری را دارند. این نظریه در تلاش است تا توضیح دهد ذهن انسان هنگام برخورد با جریان پیامهای رسانهای در فرهنگ اشباع شده از اطلاعات چه میکند. این نظریه نشان میدهد که مردم در برابر هزاران پیام رسانهای که هر روز با آن روبه رویند چگونه باید تصمیم بگیرند؛ در برابر شمار بسیاری از پیامهای متنوعی که از کانالهای گوناگون پخش میشود، چه واکنشی نشان دهند؛ و چگونه از آن پیامها مفاهیم خود را بسازند.
۸. آیا با یک فیلم دقیق و رئال رو به رو هستیم یا با یک فیلم هنری و نمادین؟
خودم هم نمیدانم. فیلم در برخی جاها رئال است اما کلیت حاکم بر فیلم یک کلیت شاعرانه است. مشخص است که این فیلم دفتر شعر شاعر / کارگردان بوده است. اما فیلم در برخی جاها از این شاعرانه بودن فاصله میگیرد. راستش را بخواهید فیلم کلیت یکپارچهای ندارد. این را میگذارم به پای این که کارگردان با بخش کوچکی از توانش این فیلم را ساخته و خیلی به جزئیات گیر نداده است.
۹. مهرجویی هنوز مانند بیشتر سینماگران ایرانی درک درستی از خبرنگاران رسانه ندارد. به نظر میرسد در این فیلم هم چنین است؟
راستش را بخواهید نمایش خبرنگاران این فیلمی یک چیزی است در حد افتضاح. یعنی داغونم آقا! من نمیدانم خبرنگار یک روزنامه چرا با دوربین و میکروفون مصاحبه میکند. معلوم نیست چرا تمام روزنامههای کشور همه ماجراها را ول کردهاند و چسبیدهاند به دغدغه شاعر / کارگردان ما و آن را تیتر یک کردهاند. متاسفانه در فیلمهای دیگری هم که شاهد حضور رسانهنگاران هستیم و در سال پیش رو اکران خواهند شد همین تصویر اشتباه و ناقص از خبرنگاران را مشاهده خواهیم کرد. معلوم نیست چرا در فیلمهای سینمایی ما خبرنگاران همیشه یک مشتی آدم آویزان پشت در هستند که تا مقامی و مسئولی میبینند از سر و کولش بالا میروند.
۱۰. آیا این فیلم را باید ببینم؟
اگر دوست دارید حال خوشی به شما دست دهد این فیلم را از دست ندهید. مهمترین شرط برای لذت بردن از فیلم مواجهه بدون پیشزمینه با آن است. در صورتی که با پیش زمینه به سراغ فیلم بروید نه تجربه خوشایندی خواهد بود و نه لذتبخش. پیشنهاد آخرم هم این است که فیلم را با خانواده ببینید.
عجب سالی است امسال. محل تلاقی دو سه چیزی که دوست میدارم و زندگی من را تشکیل دادهاند: رسانهها و ارتباطات، کارآفرینی و کسب و کار. حالا که نام سال مزین شده به تولید ملی، همه سعی میکنند یک جورهایی مفاهیم مرتبط با کارشان را در مقایسه با نام سال محک بزنند و ببینند چند مرده حلاج هستند.
هفته گذشته دو روزی در خدمت علی قنواتی عزیز بودم و به همراه جمعی از فعالان رسانه در کارگاه روزنامهنگاری سبک جامع حضور داشتم که ۹ هفته دیگر هم ادامه خواهد داشت.
رابطه بین رسانهها و کارآفرینی از علاقمندیهای من در این چند سال بوده است. جالب است که هنوز هم در این مملکت از نسل کسانی که هیچ رابطهای بین این دو میبینند باقی مانده و گمان میکنند رسانه باید دهان گشادش را به روی صله رحم حاکمان باز نگه دارد و به بهانه کار فاخر و فرهنگی و هنری کردن جیرهخوار حاکمان باشند. این روزها دارم در مورد روزنامهنگاری سبک زندگی جست و جو میکنم؛ مفهومی که علی قنواتی سالها در آن فعالیت کرده و بعد از چند سال تحقیق و پژوهش حالا قصد دارد به علاقمندان رسانه آن را آموزش دهد.
در روزهای آینده بیشتر در این مورد خواهم نوشت. بد ندیدم خبری که ایسنا منتشر کرده بود را اینجا بازنشر کنم:
علی قنواتی فعال رسانهای رواج روزنامهنگاری سبکزندگی را یکی از مهمترین کلیدهای موفقیت رسانهها در حمایت از تولیدات داخلی و کار و سرمایه ایرانی دانست.
به گزارش ایسنا به نقل از سایت اکوفارس این مدرس و فعال رسانه در حاشیه نخستین روز برگزاری کارگاههای روزنامهنگاری سبکزندگی و روزنامهنگاری دیداری که در شهر کتاب برگزار میشد گفت: حمایت از تولیدات بومی نیازمند رویکرد بومی رسانهای است و روزنامهنگاری سبکزندگی که در شیوه گزینش و مصرف کالاهای روزمره تأثیر زیادی بر مخاطبان دارد میتواند نقش بسیار مهمی در این زمینه ایفا کند.
وی که کارگاههای روزنامهنگاری سبک زندگی (Lifestyle Journalism) و روزنامهنگاری دیداری (Visual Journalism) را برای نخستین بار در کشور ارائه میکند، رویکرد بومی منطبق بر نیازهای فرهنگی و زیستی خاص مخاطب ایرانی را شرط موفقیت روزنامهنگاران سبک زندگی در حمایت از تولیدات داخلی دانست و گفت: این روزها انتقاد از مطبوعات و رسانهها به دلیل ترویج کالاهای خارجی زیاد شنیده میشود که اغلب منظور آگهیهای مطبوعاتی و تلویزیونی است. درست است که در صفحات آگهی مجلات و روزنامهها شاهد غلبه کالاهای خارجی بر تولیدات داخلی هستیم، ولی این اتفاقی است که از منطق بازار و سرمایه پیروی میکند و روزنامهنگاران و مدیران رسانهها در آن نقشی ندارند و نباید آنان را به این دلیل سرزنش کرد.
عضو سابق هیأت مدیره روزنامه همشهری و شورای سردبیری روزنامه جامجم افزود: فشار وارد کردن به رسانهها برای حذف آگهی کالاهای خارجی خلاف منطق اقتصاد رسانه است و علاوه بر صدمات مالی شدید به مطبوعات تأثیر قابل توجهی نیز در حمایت واقعی از ساخت داخل ندارد. در مقابل اگر مطبوعات ما روزنامهنگاری سبکزندگی را جدی بگیرند و در ترویج و بومیسازی آن بیش از پیش بکوشند حمایت رسانهای واقعی و تأثیرگذار از کار و سرمایه ایرانی رخ خواهد داد.
این روزنامهنگار با اشاره به اینکه روزنامهنگاری سبک زندگی از ابتدا در ایران با رویکردی بومی متولد شد، عنوان کرد: در سالهای اول دهه ۸۰ ما در همشهری جوان نخستین صفحات سبک زندگی را در قالب ۴ تا ۸ صفحه هفتگی و با رویکردی بومی راهاندازی کردیم و تلاش کردیم در نوع پوشاک، خوراک، تفریح، سلامت و سایر حوزههای کاربردی، نمونههایی از سبکزندگی بومی و در عین حال منطبق با نیازهای روز جوانان ارائه کنیم. وی اضافه کرد: این روش را بعداً در تأسیس مجلاتی همچون آیه، سرزمینمن، سرنخ، مجلات علمی، ورزشی و سایر نشریات گروه مجلات همشهری نیز ادامه دادیم.
مؤسس هفتهنامه موفق همشهری جوان و گروه مجلات همشهری افزود: روزنامهنگاری سبکزندگی با اقبال خوبی که از طرف مخاطبان نشان داده شد راه خود را در مطبوعات کشور باز کرد و اکنون شاهد انتشار مجلات و نشریات متعددی هستیم که تماماً اختصاص به حوزه سبکزندگی دارند و این سبک روزنامهنگاری را موضوع اصلی فعالیت خود قرار دادهاند. ولی متأسفانه مسیری که در بومیسازی روزنامهنگاری سبکزندگی آغاز شد با همان کیفیت ادامه پیدا نکرد و نشریات جدید سبکزندگی محتوای خود را نیز عمدتاً به صاحبان آگهی فروختند.
قنواتی با تأکید بر این که مرزبندی آشکار میان آگهی و محتوای تولیدی رسانه از اصول اولیه و بدیهی اخلاق حرفهای در زمینه تبلیغات رسانهای است افزود: متأسفانه ناآگاهی توأمان روزنامهنگاران و مخاطبان از وظایف و حقوق اخلاقی خود باعث شده تا در برابر فشار صاحبان سرمایه و آگهی مقاومت لازم را نشان نداده و شاهد نفوذ آشکار آگهیدهندگان در صفحات برخی روزنامهها و مجلات بخش خصوصی و حتی بعضی مجموعههای بزرگ دولتی یا وابسته به نهادهای عمومی باشیم. درحالی که تداوم این روند استقلال و سلامت مطبوعات را نزد مخاطبان خدشهدار کرده و از تأثیرگذاری رسانهها در همه زمینهها به شدت خواهد کاست.
وی بازگشت به اصول اخلاق حرفهای رسانه را پیشزمینه بومیسازی روزنامهنگاری سبکزندگی دانست و تأکید کرد: اگر رسانهها به دنبال پاسخگویی واقعی به نیازهای مخاطب ایرانی باشند در اغلب زمینهها او را به سوی مصرف کالاهای داخلی سوق خواهند داد.
مدرس و ارائهکننده نخستین کارگاه آموزشی روزنامهنگاری سبکزندگی در کشور ابراز امیدواری کرد برگزاری این دوره گامی در جهت شناساندن اصول، روشها و ظرفیتهای واقعی این سبک روزنامهنگاری به فعالان و مدیران رسانهای کشور باشد.
یادآوری میشود برای نخستین بار در کشور کارگاههای روزنامهنگاری سبکزندگی و روزنامهنگاری دیداری با طراحی و تدریس علی قنواتی به مدت ۱۰ هفته در مرکز فرهنگی شهر کتاب با حضور دهها تن از روزنامهنگاران و فعالان رسانهای کشور برگزار میشود.
افسوسی شد برای من که نتوانستم در این جمع باشم. آنهایی که دوستشان دارم جمع شده بودند تا سه کتاب جدید حاج آقا زائری را رونمایی کنند.
من نه تا به حال حاج آقا زائری را دیدم از نزدیک و نه صحبتی داشتم با ایشان و نه کلا کاری و باری. دل به دل راه دارد. گهگاهی ایشان را از تلویزیون میدیدم و پای منبر تلویزیونیشان مینشستم و چند تایی از کتابهایی هم که معرفی کرده بود را خریدم و خواندم و بشاش شدم.
به هر حال در این روزها که یا برخی شدند بله قربان گوی صرف و برخی شدند انحرافی و برخی شدند عربدهکش چالهمیدونی به هر چیزی مربوط به حکومت فحش بده، این آدمایی که دارند کار میکنند انقدر عزت و احترام پیش خدا دارند که ما کوچکتر از آنی هستیم که به احترامشان کلاه از سربرداریم.
پ.ن. ۱. تو این جمع کیها بودند: امیرخانی عزیز و دکتر شکرخواه که عشق بچههای پیشروی روزنامهنگار است و حاج آقا آشنای عزیز که هنوز هم با تحلیلهای ایشان زندگی میکنیم. فارغ از این که همراه باشیم یا نباشیم عزیز.
پ.ن. ۲. این روزها سیاستزدگی امانمان را گرفته و چیزی که بیشتر از همیشه فراموش شده زندگی است و مهمتر از آن زندگی انسانی.
این روزها ماجرای دیپلمات ایرانی در برزیل سوژه جدیدی برای دوستان شده است و محفلها گرم آنها را گرمتر کرده است. این خبر از کجا اولین بار منتشر شد؟ تا جایی که من میدانم بیبیسی فارسی با آب و تاب فراوان این خبر را مخابره کرد و بعد از آن بحثها راه افتاد و برخی شروع به مسخره بازی کردند.
کاری به واقعیت ماجرا ندارم. هر چه که بوده را من نمیدانم. اما نکته هم همین جاست. بعید میدانم دوستانی هم که آبروی آدمی را سوژه خنده خودشان کردهاند هم آنجا بوده باشند. فضای رسانهای ما پر شده از لودهبازیهای سبکسرانه. همین طور هر چیزی را که دوستش ندارم دست میاندازیم و این کار را هم از ویژگیهای روشنفکر بودن خودمان میدانیم.
وای بر ما که بیبیسی شده سیستم خبررسانی ما. در ماجرای افشای اطلاعات بانکی اگر ذرهای گمان میکردم بیبیسی پا بر شرف و انسانیت خودش نگذاشته این ذره هم دود شد رفت هوا. برای من که ماجرا مثل روز روشن بود چه بوده تلاشهای بیبیسی برای جو دادن به مردم ایران جالب و بیشتر از آن نفرت انگیز بود.
این است آقایان! وقتی رسانهها و رسانهنگارانی که در ایران و در همین چارچوب کار میکنند قابل تحمل نیستند، این میشود که روباه میشود راستگوی ما.
در هر حال ما نه در ان استخر کذا بودیم نه چیز زیادی از آن میدانیم. اما به راحتی آبروی کسی را میبریم که در خدمت کشور ماست. بدا به حال ما که سیستم بیبیسی که هیچ نفعی برای ما ندارد جز این که آشوب فکری برای ما ایجاد کند شده خبررسان ما.
این روزها بر بیشتر از پیش معلوم شد که بیبیسی فارسی چگونه ذهنها را به بازی میگیرد. بیبیسی فارسی ۱۰ تا حرف میزند که ۹ تایش درست است. اما آن یک حرف اشتباه را جایی میگذارد که میشود تاثیرگذارترین حرف او. این جوری میشود که اصلا نمیفهمیم از کجا خوردیم.
این مزیت بیبیسی نیست ضمنا. در شهر کورها نصفه چشم پادشاه شده. همین!
خب تیتر همه چیز را در خودش دارد و پاسخ من هم مشخص است. نه! چنین روش و مرامی که در پیش گرفته شده زیبنده هیچ کدام از دانشجویان ما نیست. تا زمانی که مدیران ما دانشجویان را مشتی گدا و مفلوک و بدبخت میبینند که برای گرفتن ۲۰ هزار تومان بن کتاب باید بروند بگردند شعبهای از بانک صادرات پیدا کنند و در شلوغیهای اعصاب خورد کن این بانک بایستند و با این پاسخ گستاخانه مواجه شوند که نه! نداریم! برید یه شعبه دیگه! خب این شایسته دانشجویان ما نیست.
واقعیت این است که چنین شیوه بدوی در توزیع بنهای کتاب معلوم نیست از کدام اتاق فکر به بیرون آمده اما این تریبون فرصتی است برای گفتن این که آقایان اگر قصد دارند ۲۰ هزار تومان بن کتاب به دانشجو جماعت بدهند راههای بهتری برای رساندن این بنها به دانشجویان وجود دارد. دانشجویان ما هم خدا را شکر به اینترنت دسترسی دارند و میتوان از این امکانات هم به نحو احسن استفاده کرد.
گاهی وقتها استفاده از شیوههای سنتی بسیار بهتر از استفاده ناقص از روشهای مدرن است. لزومی ندارد مطلقا مدرن شویم!
علی قنواتی مدرس کارگاههای روزنامهنگاری سبک زندگی و روزنامهنگاری دیداری که هفتههای آینده در شهر کتاب برگزار میشود، هدف از برپایی این دورهها را پیوند زدن تجربیات عملی روزنامهنگاری کشور با داشتههای تئوریک و تجربههای جهانی در این زمینه دانست.
علی قنواتی که کارگاههای روزنامهنگاری سبک زندگی (Lifestyle Journalism) و روزنامهنگاری دیداری (Visual Journalism) به زودی با تدریس وی برگزار میشود، دراینباره به خبرنگار مهر گفت: این دو کارگاه ذیل عنوان کلیتر روزنامهنگاری سبک جامع برگزار میشود و تلاش بر این است که این مفاهیم جدید و کاربردی در حوزه رسانه به همکاران معرفی شود.
وی ادامه داد: البته این حوزهها به لحاظ عملی و کاری در این سالها در سطح خوبی در رسانهها تجربه شده ولی خلا آموزش روشمند و ادبیات تئوریک در این زمینه احساس میشد که به همین دلیل دورههای شهر کتاب شکل گرفت تا این تجربه عملی را با دانش تئوریک و همچنین تجربههای جهانی پیوند بزنیم.
این روزنامهنگار با اشاره به اینکه نخستین تجربههای استفاده از این دو سبک در ایران به همشهری جوان در نیمه نخست دهه ۸۰ باز میگردد، عنوان کرد: هدف از برپایی این کارگاهها شناسنامهدار کردن و روشمند کردن این دو رویکرد پرمخاطب در فعالیتهای رسانهای کشور است که از طرفی به فراگیرتر شدن آن کمک کند و از سوی دیگر کیفیت فعالیتهای فعلی مطبوعاتی و رسانهای را در این زمینه یک گام جلو میبرد.
مؤسس و نخستین سردبیر همشهری جوان در پاسخ به این پرسش که آیا بهتر نبود نهادهای دانشگاهی برای آموزش این مباحث پیشگام میشدند، گفت: اینکه نظام آموزش رسمی بخواهد در این زمینه وارد شود، قطعاً مورد استقبال است و من نیز آماده همه نوع همکاری در این زمینه هستم. اما درباره سوال شما باید گفت که متاسفانه فاصلهای و حفرهای بین تجربیات روزنامهنگاری عملی و نظامهای رسمی آموزش ارتباطات در کشور ما وجود دارد و این مشکل هم از آنجا ناشی میشود که به نظر من ارتباط بین حرفهایها و مدرسان و محققان حوزه رسانه به درستی شکل نگرفته است.
وی افزود: در بهترین دورههای آموزشی روزنامهنگاری که در جهان برگزار میشود نیز معمولاً کسی که وظیفه تدریس را برعهده میگیرد یک مدرس یا پژوهشگر ارتباطات است که حرفه او تدریس و تحقیق است و قطعاً این کار را بهتر از یک روزنامهنگار حرفهای انجام میدهد، ولی آنها نیز میدانند که بخش بزرگی از حرفه روزنامهنگاری مهارت است و مهارت را نمیتوان با آموزش صرف تئوری منتقل کرد. بنابراین از حرفهایهای رسانه در طول دورهدعوت میکنند که تجربههایشان را در اختیار شاگردان قرار دهند که معمولاً ارزش دورهها نیز با همین جلسات خاص سنجیده میشود و مثلاً از ابتدای ترم در برنامه درسی اعلام میشود با حضور فلانی و فلانی که روزنامهنگاران موفق و شناخته شدهای هستند.
این فعال رسانهای در توضیح روزنامهنگاری سبک زندگی بیان کرد: روزنامهنگاری سبک زندگی (lifestyle journalism ) از دهه ۷۰ در جهان پا گرفت و رویکردش را با ابتدا با موضوعاتی چون مد و موسیقی و سپس خوراک، سلامت، زیبایی و .. دنبال کرد. از آن جهت که رویکرد رسانهها و مطبوعات در دنیا به سمت مطالب و خبرهایی است که با زندگی روزمره افراد ارتباط دارد و مخاطبان به دنبال آگاهیهایی هستند که بتوانند در زندگی روزمره تصمیمهای بهتری بگیرند لذا روزنامهنگاری سبک زندگی اهمیت روزافزونی مییابد که از یک سو ناشی از اقتضائات فرهنگی و اجتماعی و از سوی دیگر متأثر از اقتصاد رسانه است.
قنواتی درباره سابقه اینگونه روزنامهنگاری در کشور گفت: در سالهای اول دهه ۸۰ ما در همشهری جوان نخستین صفحات سبک زندگی را در قالب ۴ تا ۸ صفحه هفتگی راهاندازی کردیم. در آن زمان حتی ترجمه و معادل مناسبی برای لایفاستایل وجود نداشت که در نهایت به عنوان «سبک زندگی» رسیدیم. همین طور سعی کردیم که آنچه ارائه میشود بومی شده باشد و به هیچ عنوان گرتهبرداری از صفحات خارجی مشابه نباشد. به عنوان مثال مطالب و نمونههای خوبی در ایام محرم و ماه مبارک رمضان در زمینه سبک زندگی دینی جوانان تولید شد. بعدها همین اصطلاح سبک زندگی دینی مورد استفاده بسیاری قرار گرفت که اصطلاحی بسیار خوب و کاربردی و نشاندهنده رویکرد بومی روزنامهنگاران و فعالان فرهنگی و رسانهای است.
قنواتی اضافه کرد: و اما سبک روزنامهنگاری دیداری یا (visual journalism) اصطلاح تازهتری است که برای درک آن باید به جامعیتی که واژه ژورنالیست در فرهنگ رسانهای جهان دارد توجه کرد. در ایران واژه روزنامهنگار که ترجمه مستقیم ژورنالیست است معمولاً فقط به دوستانی اطلاق میشود که در روزنامهها فعالیت میکنند، ولی در دنیا به یک گزارشگر تلویزیونی هم ژورنالیست یا همان روزنامهنگار میگویند. بنابراین روزنامهنگاری دیداری رویکردی است که در همه فعالیتهای رسانهای از رسانههای تصویری و شنیداری تا رسانههای دیجیتال و مکتوب نمود دارد و هر جا از فرمهای تصویری مانند عکس، ویدئو، گرافیک، طرح و … استفاده میکنیم درواقع با اینگونه از روزنامهنگاری سروکار داریم.
وی با اشاره به این که گرافیک اطلاعرسان یا اینفوگرافیک از مهمترین و کاملترین ابزارهای اینگونه روزنامهنگاری است که استفاده از آن در این سالها با استقبال بسیار در رسانههای کشور مواجه شده است گفت: زمینه استفاده گسترده و حرفهای از اینفوگرافیک نیز از همشهری جوان در مطبوعات کشور ایجاد شد که برای نخستین بار مانند عکاس و گرافیست، طراح اینفوگرافیک نیز در تیم همکاران مجله داشتیم. البته از آنجا که تجربهای در این زمینه در مطبوعات وجود نداشت برای شروع علاوه بر مطالعه و تمرین گروهی از اینفوگرافیستهای صنعتی نیز خواستیم که در کنار تیم هنری ما قرار گیرند و تجربیاتشان را در اختیار گرافیستهای ما قرار دهند.
وی افزود: نکته مشترک این دو رویکرد روزنامهنگاری معاصر یکی اصل قرار دادن نیاز مخاطبان به دانستن و انتقال سریع اطلاعات است و دیگری نیاز به وجود روزنامهنگارانی است که از حدود فعالیت سنتی روزنامهنگاری فراتر رفته و از مهارتهای مختلفی هم در حوزه متن و محتوا و هم در حوزه فرم برخوردار باشند.
مدرس کارگاههای آموزش روزنامهنگاری درباره شرایط اجرایی کلاسها نیز توضیح داد: دورهها به مدت ۲ ماه و نیم برگزار میشود و هر کارگاه یک جلسه در هفته است. علاقهمندان به شرکت در هر دو کارگاه نیمی از شهریه یک کارگاه را نمیپردازند و تسهیلاتی چون امکان پرداخت قسطی نیز برای روزنامهنگاران و دانشجویان وجود دارد.
وی خاطرنشان کرد شهر کتاب از برپایی کارگاهها و دورههای آموزشی هدف اقتصادی دنبال نمیکند بلکه اهداف آموزشی و فرهنگی در اولویت است.
قنواتی در پایان ابراز امیدواری کرد این کارگاهها بتواند به هدف کاربردی خود که آموزش عملی استفاده از این سبکها در مطبوعات و همه رسانهها است، برسد.
بیست و چهارمین شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات، شماره اردیبهشت ماه ۹۱، به مدیرمسئولی امیرعباس تقیپور و سردبیری امیر لعلی منتشر شد.
امید به تحقق انتظارات از روابطعمومیها عنوان سرمقاله این شماره به قلم مدیرمسئول است که در آن به ارتقای روابطعمومی دستگاههای اجرایی از «ادارهکل» به «مرکز» اشاره شده و در بخش پایانی آن آمده است: نقشآفرینی بیشتر روابطعمومیها در حل مسائل درون و برون سازمانی دستگاهها، تخصصیتر شدن امور و انتصاب مدیران متخصص و ماهر از جمله انتظارات سالهای اخیر است که امید میرود با مصوبه جدید، محقق شوند.
یادداشتهای دکتر بشیر و دکتر معتمدنژاد
رسانههای بیگانه: قرائتی با تحلیل گفتمانی که به قلم دکتر حسن بشیر منتشر میشود به تحلیل موضوع انرژی هستهای و واکنشهای رسانههای بیگانه پرداخته است. این تحلیل جامع که مطالعه آن علاوه بر مسؤولین به دانشجویان ارتباطات و رسانه توصیه میشود مقایسه محورهای گفتمانی دو سال پیش و زمان کنونی رسانههای خارجی، در مورد پرونده هستهای ایران را نیز بررسی کرده است.
در این شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات، بخش دوم یادداشت پروفسور کاظم معتمدنژاد پدر علوم ارتباطات ایران با عنوان ضرورت توسعه مطالعات در زمینههای حقوقی و اقتصادی مدیریت ارتباطات منتشر شده است. همچنین یادداشتهایی از دکتر احمد یحیایی ایلهای، حمید شکری خانقاه و دکتر امیر مسعود مظاهری به بهانه ۲۷ اردیبهشت، روز روابط عمومی به چاپ رسیده است. امیر انصار، مدیر واحد روابط عمومی الکترونیک رسانه ملی نیز در یادداشتی با عنوان همه بر یک کشتی سواریم به نشست صمیمی فعالان غیردولتی حوزه روابطعمومی با مدیرکل روابطعمومی سازمان صداوسیما که در هفته اول کاری سال ۱۳۹۱ برگزار شد اشاراتی داشته و در بخشی از نوشته خود آورده است:
نخستین جلسه اینگونه نشستها در زمانی برگزار شد که متأسفانه اختلاف موجود میان برخی از این نهادهای صنفی یا مجریان همایشهای مختلف سبب شده تا برخی فضاهای صمیمی موجود میان فعالان حوزه روابطعمومی را غبارآلود انگاشته و سعی در بهرهبرداری و مصادره به مطلوب رویدادها و وقایع داشته باشند.
بررسی و تحلیل نظرسنجی مخاطبان مجموعه تلویزیونی «کلاه قرمزی ۹۱» به قلم سعید نوری آزاد از دیگر مطالب این شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات است که در آن نظرات ۳۷۰ هزار عضو صفحه «زمان ما» یکی از شبکههای اجتماعی در مورد این برنامه تحلیل شده است. بر اساس نتایج یکی از سؤوالات این نظرسنجی مشخص شده است که ۴۳ درصد مخاطبان این برنامه را از طریق تلویزیون معمولی ایران، ۲۹ درصد اینترنت خارج ایران، ۲۰ درصد ماهواره داخل ایران، پنج درصد اینترنت داخل ایران و سه درصد ماهواره خارج ایران دیدهاند.
اما دکتر نگین حسینی نیز مجموعه «کلاه قرمزی ۹۱» را از منظر مخاطبشناسی و ضرورتهای برنامهسازی مورد توجه قرار داده و با این عنوان که نخوردیم نان گندم اما دیدیم دست مردم، آقای مجری! به بررسی این مجموعه پرداخته است. او در مقاله خود به خلاصهای از نقاط ضعف مجموعه کلاه قرمزی از دیدگاه مخاطبشناسی و ضرورتهای برنامهسازی برای کودکان و نوجوانان؛ نه با هدف تضعیف دستاورد گروه سازندگان این برنامه که برعکس، با هدف تقویت آن پرداخته است.
شوارای عالی فضای مجازی
شورای عالی فضای مجازی؛ عرصه جدید سیاستگذاری حاکمیتی، عنوان نوشتهای از سیدتقی کمالی است که به بررسی ضرورتهای تشکیل شورای عالی فضای مجازی کشور با حکم مقام معظم رهبری پرداخته است.
گفت و گو با دکتر ساروخانی
گفتوگو با دکتر باقر ساروخانی، جامعهشناس و پژوهشگر، تیتر و عکس یک این شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات را به خود اختصاص داده است. این گفتوگو پیرامون ویژگیهای ارتباطاتی جامعه امروز ایرانی انجام شده است. او وضعیت فعلی جامعه ایران را بیسابقه میخواند: «این جامعهایست که در آن هنجارهای سنتی که شیوههای تجربهشده و پردازششده تاریخی به حساب میآمدند، به هم ریخته و حالا ما با تجربههای جدیدی مواجه هستیم که هنوز جا نیافتادهاند، با فرهنگ ما تطبیق پیدا نکردهاند و با آن بیگانه هستیم. بنابراین انسانها دچار سرگردانی میشوند». دکتر ساروخانی از اینکه جامعه تکنولوژی جدید را بپذیرد، هیچ ابائی نداشته و معتقد است: «جامعه باید حرکت کند و پویا باشد ولی میگویم این تکنولوژی وارداتی اگر فرهنگ خودش را نداشته باشد، به بلای تازهای تبدیل میشود». او با تشریح ویژگیهای جامعه ملتهب از رسانهها به عنوان مهمترین عامل ایجاد التهاب نام برده و اضافه میکند: «از رسانه برای تصویرسازی استفاده میشود. رسانه یک واقعیت دیگر را تولید میکند برای ذهن ساختهشده و پردازش شده. این واقعیت آرمانی نیست بلکه واقعیت برساخته است.»
در بیستوچهارمین شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات پروندههایی در زمینه رسانه، تئاتر، جامعه اطلاعاتی و کتاب منتشر شده است.
از مدیریت بر رسانه تا مدیریت در رسانه
قدرت نفوذ بنگاههای رسانهای، عنوان پروندهای است که با مسؤولیت رضا قربانی منتشر شده است. وی در بخشی از مطلب ورودی این پرونده آورده است:
در این شماره تلاش کردیم به مفهوم حاکمیت در رسانهها بپردازیم. تاکنون بحث حاکمیت رسانهای بیشتر از منظر علمای چپ و انتقادی مورد بررسی قرار گرفته است و کمتر سعی در شکافتن و تحلیل علمی آن شده است. بیشتر تلاشها برگرفته از دیدگاههای انتقادی بوده است و ناظر بر نیست بوده، نه هست ماجرا. ما تلاش کردیم ابعاد مختلف حاکمیت را بررسی کنیم و مطمئناً همانطور که پیش از این گفتیم صرفاً تلاش ما طرح سؤال بوده است و پاسخها نیاز به همکاری جامعه علمی ایران دارد. چرا رسانههای تأثیرگذار، قدیمی و با صرفه اقتصادی نداریم؟
مالکیت رسانه باید در دستان چه کسی باشد؛ بخش خصوصی، دولت یا عموم؟ نوشته قاسم سرافرازی، نگاهی به ۵ کمپانی بزرگ رسانهای جهان نوشته مینا والی، از قدرت نرم رسانهها تا اقناع مخاطبان نوشته محمدجواد هنرمند ساری، درنگی بر پیچیدگیهای یک مفهوم سهل به نام اثرسنجی نوشته فاطمه عسگری آزاد، ۵ افسانه رسانهای نوشته مریم محبی و کارکردهای متفاوت رسانهها نوشته لیلا مقدمفر مطالب این پرونده را تشکیل میدهد.
رسانه تئاتر
در پرونده مدیریت فرهنگی که با مدیریت علی حسنلو به موضوع تئاتر و اینکه یک رسانه است یا نه؟ پرداخته شده و نوشتاری از بهزاد فراهانی، رامین فناییان وکتایون فیض مرندی به همراه گفتوگوی مهسا مقدم با دکتر قطبالدین صادقی و حمیدرضا نعیمی و گفتوگوی علی حسنلو با منصور ابراهیمی و حمید پورآذری منتشر شده است.
فرهنگ دیجیتال
اما آسیبشناسی فعالیتهای فرهنگی دیجیتال پرونده جامعه اطلاعاتی این شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات است که به مدیریت سیدتقی کمالی منتشر شده و در آن گفتوگوی زینب مرتضاییفرد با محمد صادق افراسیابی معاون مرکز توسعه فنآوری اطلاعات و رسانههای دیجیتال منتشر شده است. مرضیه خلقتی نیز در گفتوگو با دکتر باقر انصاری به بررسی «آییننامه ساماندهی و توسعه رسانهها و فعالیتهای دیجیتال» پرداخته و زینب کوهیار مطلبی را با عنوان مؤسسات فرهنگی دیجیتال چگونه جان میگیرند؟ به رشته تحریر درآورده است.
عملیات روانی استراتژیک در فعالیتهای فرهنگی دیجیتال نوشته آزاده مرنی، گفتوگوی الهام عبادتی با بهروز مینایی مدیرعامل بنیاد بازیهای رایانهای، گفتوگوی نجیبه محبی با دکتر مهدی منتظرقائم و بازخوانی پرونده جنگ نرم در جامعه اطلاعاتی گزارشی از هاجر شادمانی از دیگر مطالب این پرونده است.
کتاب
حمید نورشمسی در پرونده کتاب بیستوچهارمین شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات که با مسؤولیت خودش منتشر شده، به بهانه انتشار دو واژهنامه در حوزههای ارتباطات و رسانه به گفتوگو با احمد توکلی، پژوهشگر حوزه رسانه و مؤلف کتاب «واژههای کلیدی در روزنامهنگاری» پرداخته است. گفتوگوی سمیرا شاهقلی با مسعود اسعدی، گفتوگو با فرشاد مهدیپور مؤلف کتاب تیتر یک و یادداشت دکتر حسن بشیر با عنوان قبل از تولید متن علمی، نسبت خودمان با علم را روشن کنیم از دیگر مطالب این پرونده است.
همچنین بخش هفدهم ترجمه کتاب «نگارش در روابطعمومی» نوشتهٔ تامس. اچ. بیوینز با ترجمه علیرضا باستانی در این شماره منتشر شده است.
این ماهنامه از سوم اردیبهشت ماه و از طریق پیشخوان مطبوعات، یا سایت prshop قابل تهیه است.
هدیه شماره جدید ماهنامه به مخاطبان
همزمان با این شماره نیز ۶ شماره دیگر از شمارههای ۱ تا ۱۲ نشریه مدیریت ارتباطات برای دانلود بر روی سایت قرار گرفته است.
برای دانلود نشریهها ۱ تا ۱۲ مدیریت ارتباطات اینجا کلیک کنید.
دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها کتاب «نقش آفرینی رسانهها در جامعه دانایی» را به نویسندگی دکتر حسین مستقیمی منتشر کرد.
نام کتاب: نقش آفرینی رسانهها در جامعه دانایی/ نویسنده: حسین مستقیمی/ قطع: رقعی/ تعداد صفحات: ۲۱۶ / شمارگان: ۱۵۰۰ نسخه/ چاپ اول: ۱۳۹۰/ قیمت: ۴۰۰۰ تومان/ ناشر: دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها
به گزارش روابط عمومی دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها، کتاب حاضر برگرفته از رساله دکترای نویسنده با عنوان «تبیین نقش و جایگاه رسانهها در جامعه دانایی و ارائه رویکرد مدیریتی متناسب با آن» است که زمینههای دانشافزایی و رسیدن به معرفت هم در روش تحقیق و هم مباحث نظری، در آن مورد توجه قرار گرفته است.
نویسنده در بخشهای هفت گانه کتاب میکوشد با اشراف بر عناصر فرهنگ و ارتباطات، ضمن تبیین نقش و جایگاه رسانه در جامعه دانایی محور، فاصله بین حقیقت رسانهای تا رسانه ایدهآل در جامعه آرمانی را ترسیم نماید.
وی با تأکید بر جامعه اطلاعاتی و اهمیت تولید دانش در جوامع امروزی، به تشریح ارزش و مختصات جامعه دانایی میپردازد و در این فراز، نتایج درخوری را به خواننده عرضه میکند.
نگارنده در این اثر بیان میکندکه جامعه دانایی یک آرمان گریز ناپذیر در مسیر توسعه و تعامل هر ملتی است که در آن گردش امور مبتنی بر دستاوردها، اطلاعات و شاخصهای علمی است و رسیدن به آن جز با بهرهگیری از ابزار رسانه امکانپذیر نیست.
رسانه در این گذار به عنوان یکی از ابزار و وسایلی است که میتواند با نفوذ و کارکردهای متفاوت، جوامع را در دستیابی به اهداف خاص خود یاری دهد. در دنیای امروز با وجود امکانات نوین و گستردگی عرصه پژوهش این امکان در اختیار نظریهپردازان و پژوهشگران رسانه قرار داده شده است تا با به آزمون گذاشتن نتایج تحقیقات خود، کاربردها و کارکردهای نوینی را در زمینه تأثیر گذاری رسانهها به دست آورند.
وی ضمن تاکید بر تدوین الگوهای هنجاری متناسب با عملکرد رسانهها اذعان میدارد که رسانهها در حال حاضر از الگویی تبعیت میکنند که فاقد راهبردهای جامع در خصوص نقش و جایگاه خود در یک جامعه آرمانی هستند. این وضعیت میتواند منجر به بحران رسانهها و نابسامانیهای رفتاری آنها در حوزه ارتباطات اجتماعی شود که برای نقشآفرینی مؤثر لازم است تا الگویی هنجاری برای مدیریت رسانهها ترسیم شود و کارکردهای کلان فرهنگی و اجتماعی در آن مدنظر قرار گیرد. این تحقیق در صدد تبیین این چیدمان از رسانهها در جامعه دانایی محور است.
فصول مختلف این کتاب عبارتند از:
– یادداشت ناشر
– پیشگفتار
– دیباچه
– مقدمه
۱. شناسنامه یک تحقیق نظری
۲. سازمانهای رسانهای میراث عقلانیت ارتباطی
۳. مختصات جامعه دانایی
۴. رسانهها، راه طی شده
۵. راهبرد فرهنگ ارتباطات رسانهای
۶. رسانه ایدهآل در جامعه آرمانی
۷. رسانهها: راه پیشرو
– ضمیمه
– منابع