سهم من سهم من است از ماهی که گذشت. من یکی از هزاران طرفدار و عاشق رسانه هستم و دنیا را از دریچه رسانهها میبینم. در این دنیای معمولی رسانهها سهم من هستند و در سهم من بهترین تجربههای رسانهای خودم را در ماهی که گذشت اعلام میکنم. در سهم من همه چیز در سه دسته قرار میگیرند: رسانهها؛ پیامها و از چیزهای دیگر. خانمها و آقایان! سهم من شهریور ماه تقدیم میگردد:
رسانهها
سواد رسانهای
اتفاقی که باعث شود سواد رسانهای من اضافه شود نبود. تابستان آدم را تنبل میکند!
کتاب
مدیران و چالشهای تصمیمگیری: دوست ندارم کتابهایی را که کامل نخواندم معرفی کنم، اما این را پیشنهاد میکنم. فقط به این دلیل که بدانیم که چقدر بد تصمیم میگیریم. بر مبنای این کتاب و چند کتاب فلسفی دیگر دارم کارهایی برای یکی از مجلههای ایران میکنم که به زودی همین جا معرفی میکنم آنها را.
روزنامه
روزنامهای که هر روز دنبالش کنم نیست جز دنیای اقتصاد که آن هم معرفی کردن ندارد. آخر دنیای اقتصاد خواندن شد یک تجربه ناب!
مجله
خب شهروند امروز تعطیل شد. حالی برای خواندن تجربه و نافه و مهرنامه و چی و چی هم نیست. البته به نظرم این شهروند هم دیگر حال و هوای شهروند قوچانی را نداشت. هرچند در محتوی حرفهایتر شده بودند اما امان از درد تنهایی و این که دوستان هر کدام وری باشند.
موسیقی و صدا
یعنی هیچیها. ماه رمضان موسیقی کساد شد و فعلا که هنوز دوباره سرپا نشده است. اما این روزها با نیما مسیحا و آلبوم آخرش یعنی توهم زندگی کردم و همین طور با امید حاجیلی و آلگرو.
مخصوصا قطعه احساس نیما مسیحا و برای عاشقی دیره امید حاجیلی.
آیا بازار موسیقی ایران در این روزها کساد شده یا من چیز دندانگیری پیدا نکردم؟
فیلم
ندارها فاجعه بود! زندگی با چشمان بسته میتوانست فیلم خوبی باشد. انیمیشن گیسو کمند عالی بود. شیش و بش را دوست دارم. در یک پست جدا هم در مورد آن می نویسم. موتور فیلم دیدنم دوباره روشن شده.
رادیو
دریغ از یک برنامه خوب. برنامههای خوب را هم یکی یکی میترکانند. مثل برنامه صبح به خیر جوان ایرانی که افتضاح شده است این روزها.
تلویزیون
طنز خنده بازار میتوانست مجموعه خوبی باشد. اما نه متفاوت که تکراری بود. برگ برنده این برنامه شوخی با آدمهای واقعی بود نه موجودات فضایی. سازندگان این برنامه فرصتسوزی کردند و حالا کار برای آنهایی که بخواهند چنین برنامهای بسازند سختتر خواهد بود.
اینترنت
استیو جابز رفت. اتفاق مهمی بود البته اول برای اپل و دوم هم برای صنعت نرمافزار و سختافزار و انیمیشن و تلفن همراه و تبلت و نه برای ما. ما را چه به جابز! اما دلم تنگ میشود برای مردی که بهتر از همه ارائه میکرد. سایت ۳ هزار میلیارد هم جالب بود.
پیامها
خبر
یعنی این خبر ۳ هزار میلیارد همه خبرها را تحت شعاع خودش قرار داده است.
روابط عمومی
به نظرم باید تمشک زرین بدهم به روابط عمومی صادرات با این افتضاحی که بالا آوردند.
تبلیغات
کار خوب کم دیدم این ماه. البته تبلیغات بانک سامان برای نتبانک چشمگیر بود به نظرم.
تفریحات
با این دیالوگ فیلم کاپیتان آمریکا: اولین انتقامجو زندگی کردم:
نیکفری (ساموئل ال جکسون): فکر کردیم بهتره خبر رو آروم آروم بهتون بدیم.
استیو راجرز (کریس ایوانز): چه خبری رو؟
نیک فری: شما حدود ۷۰ سال خواب بودین، کاپیتان … (سکوت) … حالتون خوبه؟
استیو راجرز: آره، آره، فقط یه قرار ملاقات داشتم.
تحقیقات رسانهای
چیزی نداشت این ماه برای من!
از چیزهای دیگر
به نظرم ماه خوبی نبود برای من. چیزهای دیگرم خالی است. البته نمیشود از اصفهان گذشت و دوغ گوش فیل.