نقد کردن سخت است. چرا؟ چون باید تحمل نقد متقابل را داشته باشی. با نقد سره از ناسره بیخته میشود. نقد در جایی معنی دارد که شفافیت اصل است. ابزارهای شفافیت هم وجود دارد. نقد جدا از این که به شفافیت نیاز دارد شفافیت را هم تقویت میکند. در علم ارتباطات گفته میشود اگر تمامی راههای کسب اطلاعات را بر کسی ببندیم و هیچ اطلاعاتی از هیچ راهی غیر از آن کانالی که ما میخواهیم دریافت نکند میتوان آن شخص را شست و شوی مغزی داد. انسان برای تحلیل نیاز به اطلاعات دارد و وقتی اطلاعات از یک کانال به انسان میرسد میتوان او را کانالیزه کرد. میتوان به او جهت داد. اما اگر کوچترین روزنهای برای کسب اطلاعات غیر از کانال اصلی وجود داشته باشد دیگر به راحتی نمیتوان انسانها را کانالیزه رد. چون اطلاعات اضافی هر چند اندک در حکم اختلال برای اطلاعات کانال اصلی است و باعث میشود تصویر تشکیل شده در ذهن انسان دچار اعوجاج شود. شنیدید میگویند ما که ماهواره نداریم اما موج ماهواره همسایه میافتد روی تلویزیون ما! داستان همین است. بنابراین برای این که دنیای بهتری داشته باشیم یا باید در بیاطلاعی محض به سر ببریم یا به اندازه کافی به منابع اطلاعاتی دسترسی داشته باشیم. نمونه بیاطلاعی محض کره شمالی است. از دوستانم شنیدم مردم این کشور گمان میکنند قویترین، بزرگترین و مهمترین کشور دنیا هستند. در این کشور تنها یک کانال ارتباطی با جهان بیرون وجود دارد و آن هم از مسیر دولت کره میگذرد. اما در آن سر طیف جوامعی هستند که شبکهها و رسانههای اجتماعی و انواع رسانهها در آن کشورها رشد کردند و مردم در شفافیت کامل زندگی میکنند. رسانهها در دنیای امروز به جایی رسیدند که همه مرزها را پشت سر گذاشتهاند و به همه جا وارد شدهاند: حتی سازمانها. امروز دیگر رسانهها وارد دنیای سازمانها شدند. مفاهیمی مانند رسانهها و شبکههای اجتماعی دیگر فقط برای ارتباط با دوستان و وقتگذرانی نیستند. امروز رسانههای اجتماعی به کمک کسب و کارها آمدهاند. زمانی بود که در سازمانها فقط بهرهوری هدف بود. به مرور فهمیدند که حتی برای رسیدن به بهرهوری بالا هم باید به منابع انسانی توجه کنند. باز به مرور دریافتند رسیدن به بهرهوری فقط در بستر توجه به منابع انسانی قابل دستیابی نیست و برای آن باید به سیستمها هم توجه کرد. امروز در آستانه دورانی هستیم که گمان میکنیم به این سه باید یک عامل دیگر هم اضافه کنیم و آن شفافیت رسانهای است. شفافیت یک چاقوی دو لبه است که بسیاری از ابعاد آن برای روشن شدن هنوز نیاز به تحقیقات فراوان دارد. باید دید که افزایش شفافیت در سازمان ما به توسعه سازمان کمک خواهد کرد؟ این تحلیل نیاز به بررسی بیشتر در سه بعد بینالمللی، ملی و محلی دارد. شما چه فکر میکنید؟
توضیح: این یادداشت اولین بار در نشریه شماره ۱۹ ترانش (نشریه داخلی شرکت توسن) چاپ شده است.