این نیمه شبی که فرصت شد چیزی بنویسم دوست دارم در مورد هر دوی این فیلمها خیلی خلاصه و یک جا بنویسم. چک را راستگفتار ساخته که پیش از این نقاب پرحاشیه را ساخته بود. زندگی خصوصی را هم فرح بخش تهیه کننده ساخته است. کسی که کمپانی فیلمسازیاش یعنی پوبا فیلم تولید کننده بسیاری از آثار پرفروش سینمای ایران است.
فعلا کاری به محتوای این دو فیلم ندارم که در جای خود باید به آن پرداخت. اما بگذارید بگویم که این دو تا فیلم با همه حرف و حدیثهایی که ممکن است دور و برشان باشد خبر از شروع موج جدیدی در سینمای ایران میدهد. چیزی که این روزها نام سینمای سیاسی را بر آن گذاشتهاند. حالا خیلی مهم نیست سینمای سیاسی باشد یا غیرسیاسی. از نظر من این اهمیت دارد که داریم در فیلمهایمان سرمان را از برج عاجهایمان بیرون میبریم و کمی به کف خیابان نزدیک میشویم. کمی بیرون از پیلهها میرویم و میبینیم که در جامعه چه چیزهایی در جریان است. این دو تا فیلم آدمهایی دارند که از جنس همین آدمهای دور و بر ما هستند. کاری به مواضع دو تا فیلم هم ندارم که در جای خود جای بررسی دارد. حرفهای آدمها قابل درک است. آنها را میشناسیم و در قالب یک قصه جذاب داستان زندگی آدمهایی را مشاهده میکنیم که همین دور و بر ما زندگی میکنند. برخلاف دوستانی که بسیاری این دو فیلم را میکوبند من از هر دوی این فیلمها خوشم آمده و هر چند که فیلم محبوبهای من نیستند اما معتقدم عیارشان را سال آینده و پای گیشه نشان خواهند داد. هر دوی این فیلمها در جذب مخاطب موفق خواهند بود و مردم را به سینماها میکشانند. البته بعید میدانم حماسه اخراجیها تکرار شود اما این فیلمهای دارند کم کم نشانمان میدهند که میشود فیلم خوب ساخت و قصه هم داشت و مردم را هم جذب سینما کرد.
برویم در این چند روز پایانی ببینیم این جشنواره چه چیزهایی برای ما در چنته دارد.
۲ دیدگاه دربارهٔ «چک و زندگی خصوصی: یادداشتهای یک دانشجوی مدیریت رسانه از جشنواره فجر»
چرا چک رو توی دسته سینمای سیاسی قرار دادی؟ یه فیلم عامه پسند بود که ریتم خوبی هم داشت.
در مورد زندگی خصوصی هم منتظر بودم نظرتو در مورد محتواش بنویسی که ننوشتی. در مورد فروششون به نظرم چک نمیفروشه. ولی زندگی خصوصی اگه حاشیه براش درست بشه احتمال فروختنش زیاده
@قاسم
میدونی زندگی خصوصی مورد عجیبی است. به این راحتی نمیتوان در مورد آن قضاوت کرد. فیلم داستان جذابی دارد و بسیاری از موارد جذابیت را دارد. محتوای اروتیک فیلم حتما در فروش فیلم موثر خواهد بود. به نظرم زندگی خصوصی خودش حاشیه است و خیلی محتاج حاشیه نیست. البته فیلم برخی از قواعد پرفروشها را رعایت نکرده مثلا در فیلمهای پرفروش آدم خوب باید آخر عاقبت به خیر شود و آدم بد هم به سزای عملش برسد. اما این فیلم به ظاهر مرز بین آدم خوب و بد را مبهم تعریف کرده و خواسته نگاهی نسبی داشته باشد. آدمهای مطلقا خوب فیلم هم کاغذی هستند و باورپذیر نیستند نه این که در اجتماع ما وجود نداشته باشند. مثلا اوستا تراشکار باورپذیر نیست. کل شخصیتهای فیلم باورپذیر نیستند و با بازیهای بد هم این وضعیت بدتر شده است. اما باز فکر میکنم فیلم میفروشد. یک چیزی درش هست که به خاطر همین میگویم مورد عجیبی است.