این که به این فیلم ۵ ستاره دادم از روی ترحم نیست که من معتقدم همین لطف کردنها سینمای ما را چنین وابسته به منابع بالاسری کرده است و همین شده که سینمای ما توسری خورده مانده و جرئت و عرضه حرف زدن ندارد. به خاطر همین هم فیلم سیاسی ساخته میشود که بازتولید ابلهانه حرفهای شعاری برنامه خبری ۲۰ و ۳۰ است. بماند. این فیلم ارزش ۵ ستاره را دارد. فقط و فقط به یک دلیل. این که زده بیرون از این فیلمهای یک اتاقی و رفته توی دل دشت و دمن. این فیلم ما را میبرد به دشتهای زیبای سرعین در اردبیل. وقتی از سالن سینما در نیمه شب میزنی بیرون و زیر زمین خیس شده از باران قدم میزنی هنوز مست تصاویر و لانگشاتهای فیلم هستی. خوشحالی از این که یک داستان عاشقانه دیدی آن هم نه در چاردیواریهای تنگ بلکه در دل دشت و دمنی که ادم نفسش باز میشود.
فیلمنامه: مطمئنا نقطه قوت این فیلم فیلمنامهاش نیست. داستان فیلم معمولی و ساده و دم دستی است. اصلان که در ایل زندگی میکند و پدر به خاطر نیاز به کار پسر مجبور است او را از مدرسه بکشد بیرون و پسر تلاش میکند مدرسه و امتحانهایش را به هر ضرب و زوری که هست پشت سر بگذارد. در فیلمنامه هم همه چیز هست: یک دختری که دم بخت است، پسر سادهای که عاشق دختر است، رقیب عشقی گردن کلفت، پیرزن دانا، رئیس ایل بدجنس و …
این فیلمنامه حداقل یک چیز دارد و آن قصه است. لااقل با یک قصه ساده رو به رو هستیم. هر چند که ریزهکاریهای فیلمنامه چندان چنگی به دل نمیزند و میتوانست بهتر باشد اما در کل داستان مخاطب رها را همراه میکند.
بازیگران: خب این مجموعه بازیگران فیلم دلیل سینما رفتن نخواهند بود. هر چند که حضور امید زندگانی و گوهر خیراندیش هم به نفع فیلم نبوده و با کلیت فیلم نمیخوانند.
کارگردان: خب این فیلم کارگردانی سختی داشته است. همین که فیلم در دکور و زیر یک سقف نمیگذرد و در دشت و دمن اردبیل ساخته شده نشان از سختی کار دارد. مستندساز بودن کارگردان هم به کمک او آمده احتمالا. این فیلم شاید فیلمبردازی شاهکاری نداشته باشد اما تصاویر چشمنوازی در فیلم هست. هر چند که به نظرم میشد تصاویر بهتری از طبیعت ثبت کرد و فیلم روی این مزیت خودش بیشتر تاکید میکرد این طور.
بازاریابی: نمیدانم فارابی چطور میخواهد برای این فیلم بازاریابی کند اما احتمالا اگر بخواهند این فیلم را ببرند در طرحهایی مانند اکران خاص آن را نابود خواهند کرد. این فیلم باید خانوادهها هدف قرار دهد و مطمئنا جوانان مخاطبان این فیلم نیستند. اما با هوشمند میتوان از طبقه متوسط و میان سال جامعه مشتریانی برای این فیلم یافت.
تهیهکننده و سرمایهگذار: فارابی.
آیا میفروشد: نه.
سیمرغ: گمان نمیکنم.
نویسنده محترم از اینکه به فیلم بنده به هر بهانه ۵ ستاره داده اید سپاسگزارم، امّا بخاطر داشته باشید این حقیر کارگردان فیلم «او» هستم که چون ویترین نداشته ام علی رغم اینکه دهها جایزه داخلی به آن داده شد امّا هیچوقت به درستی نمایش داده نشد و بعد از آن دهها فیلم و بلکه سریال تلویزیونی متأثر از چنین فیلمی ساخته شدند، می دانید چرا؟ تنها به این دلیل که بنده زیر بیرق هیچ دار و دسته ای نبوده، و نخواهم بود، امّا آنچه دیدید تنها و تنها یک دهم توان فیلمسازی من بود و نه دهم نیروی خود را صرف بیرون آوردن چنین متنی از میان گیر و دار ادارات به اصطلاح فرهنگی این کشور کرده بودم، تا حداقل در میان این همه زشتی و زشت کاری تصویری زیبا از میهنمان به دست دهم که مبادا مام میهن به فراموشی سیرده شود و به هرحال از شما متشکرم
درود بر شما کارگردان ایرانی
واقعیت این است که دوستان و همراهان من فیلمهای خوبی مانند فیلم شما را نادیده خواهند گرفت و میگیرند و ناخواسته با کسانی که فقط مثل دست انداز توی مسیر عمل میکنند همراه میشوند. اما من شخصا با فیلم ارتباط گرفتم و دو ساعتی که در سینما بودم، برای من که مانند یک سفر بود. یک سفر دوست داشتنی به جاهایی دوست داشتنی در ایران. من فیلم ‘او” شما را هم متاسفانه ندیدم و علاقمند شدم که فیلم را ببینم. برای کارگردانی چون شما آرزوی توفیق هر چه بیشتر دارم و امیدوارم فیلمهای بهتر و بیشتری را از شما ببینیم. ممنون
سلام رفیق خوشحالم که بگویم فیلم « روییدن درباد» امسال جزو پیشرو ترین آثار سال سینمای ایران در خارج از کشور محسوب می شود، اوّل در بخش اصلی مسکو، بعد در بخش اصلی سینه کید آمستردام، بعد در بخش حرفه ای های خیخون اسپانیا و چند کشور دیگر که در راه است… می دانید پیشرفت در سینما هیچوقت با راه رفتن در قواعد مرسوم میسر نیست، به آن پول درآوردن می گویند این هنر مردان متدّین سینمای کشورماست!!! و برخی نیز هنرمند سکس پنهان، امّا خواستم اطلاع داده باشم، که پیش بینی بالانسبه شما برای این فیلم دُرست بوده است… ارادتمند رهبر
درود
آقا من بسیار خوشحالم. این فیلم را بسیار دوست دارم. متاسفانه حال و روز این روزهای ما بد است و وقت همه ما را فیلمهایی گرفتهاند که به جای امید از تلخی مطلق میگویند.
فلیم شما آدم را از این شهر لعنتی میبرد به دنیایی دیگر.
بسیار خوشحال شدم.
انشاا… فیلمهای بعدی شما ادامه همین مسیر و رو به جلو باشد. و بسیار دوست دارم که شاهد اثر بعدی شما باشم.