دوشنبه آینده در نمایشگاه رسانههای دیجیتال کارگاه سازمان ۲.۰ برگزار میکنم.
سازمان ۲.۰ کاربرد مفاهیم و ابزارهای مختلف رسانهها و شبکههای اجتماعی در درون سازمانهاست. در کارگاه سازمان ۲.۰ یک چهارچوب هوشمندانه برای ارزیابی و پیادهسازی فناوریها و فرآیندهای اجتماعی هم در داخل و هم در خارج یک سازمان معرفی میشود.
یک نقشه راه تفصیلی شامل هشت مرحله زیر هم معرفی میشود:
[checklist]
- پیدایش
- استراتژی
- توسعه
- نظارت
- مشارکت
- درگیری (مشغولیت)
- کنترل
- بهینهسازی
[/checklist]
اگر حال و حوصله خواندن متنی درباره سازمان ۲.۰ را هم دارید از شما دعوت میکنم ادامه این نوشته را بخوانید:
پیش از شروع: اینترنت مغز است
در جامعه اطلاعاتی یا معرفتی امروز اینترنت ابزاری قدرتمند برای خلق مدلهای جدید کسب و کار و برگ برنده سازمانها در فضای رقابتی است. جفری اشتیبل میگوید اینترنت بیش از یک سری شبکههای کامپیوتری به هم پیوسته است. او میگوید اینترنت تکرار مغز انسان در خارج از بدن آدمی است. سازمانها تنها زمانی میتوانند به مزیت رقابتی پایدار دست یابند که مشابهت مبانی، ساختارها و کارکردهای اینترنت با مغز انسان را درک کنند.
مانوئل کستلز زمانی درباره اینترنت گفته بود که اینترنت در کلیت و اجزا مانند مغز انسان عمل میکند، اما شاید درستتر آن باشد که بگوئیم اینترنت یک مغز است نه این که اینترنت مانند یک مغز است. این نکته تفاوت اینترنت و کامپیوتر است. کامپیوتر تقلیدی از برخی کارکردهای مغز آدمی است و تلاش میکند شبیه مغز باشد، در حالی که اینترنت خود مغز است. چرا؟ چون اینترنت دارای روحی فراتر از خود است که بر فعالیتها و رفتارهای خودش نظارت میکند، دقیقا مانند مغز که علاوه بر نظارت بر باقی بدن بر خودش هم نظارت دارد. مغز انسان گنگ است و این گنگی دلیل تیز و زیرک بودن آن است. اینترنت برخلاف ابرکامپیوترهای قدرتمند دارای نقاط ضعفی مشابه مغز انسان است و به صورتی مشابه هم هوشمند است. بنابراین تفکر انسانی از طریق ساخت ابرکامپیوترهای قدرتمند محقق نخواهد شد؛ بلکه نتیجه یک رویکرد شبکهای است که نقاط ضعف تفکر انسانی را هم تقلید کند.
در این دیدگاه، هوش یک پدیده تظاهری است که برای هوشمند بودن باید تظاهر به هوشمندی کرد؛ این تظاهر در همه ابعاد حتی در ضعفها هم دیده شود. در اینترنت هم مانند مغز یک روح تکاملی بر کلیت آن حاکم است. از این نظر پدیدهها حالتی تکاملی دارند و در یک روند رو به رشد به صورت مداوم تکامل مییابند. در فضای سایبر ما شکلی از تکامل را میبینیم که ادامه مسیر تکاملی مغز انسان است. مغز یک ماشین حساب ضعیف است، ولی دستگاه تحلیلگر پیچیده و قدرتمندی محسوب میشود. کارکردهای مغز متفاوت از کارکردهای کامپیوتر ولی مشابه با کارکردهای اینترنت است. هوش انسانی به معنای توانمندی تولید، نگهداری، بازسازی و تخریب خاطرهها و ایدهها است. به صورتی مشابه اینترنت نیز فرایند تولید، تکثیر و پاک کردن است. این یعنی اینترنت خلق میکند که از بین ببرد! هیچ ساختاری در طبیعت چنین کارکردی مشابه مغز انسان ندارد.
برای بررسی بیشتر میتوان به کارکرد زبان هم نگاه کرد. اینترنت ساختار زبانی خودش را دارد. فرایند جستجو در اینترنت به شکلی شگفتآور مشابه فرایند جستجو در مغز انسان است. جایگاه زبان و الگوی زبانشناختی جستجو در هر دو مورد یکسان است. اینترنت مثل ماشین تحریرهای قدیمی روزی به پایان میرسد، همان گونه که انسان عمر محدودی دارد و جاودانه نیست. اما مرگ اینترنت مانند مرگ انسان فقط در اندازه و ابعاد روی میدهد و هوشمندی و قدرت به تکامل خود ادامه میدهد. به گونهای مشابه خرد و عقلانیت انسانی با گذر زمان مدام افزایش مییابد. مغز انسان به مرور پیر میشود و توانایی محاسبانی و نگهداری اطلاعات آن کاهش مییابد. اما حکمت و فرزانگی تا لحظه مرگ تکامل مییابد و با مرگ، فرد مرحلهای برای تدام تکامل توسط دیگران میشود. این همان روندی است که دانش بشری در طول سالها شکل گرفته است. اینترنت نمیتواند مانند انسان آگاه به موقعیت باشد اما ظرفیت خلق یک آگاهی جمعی را دارد.
هدف از مقدمه این بود که پیش از ورود به بحث اصلی یادآوری کنیم که برای ورود به بحث سازمان ۲.۰ باید چند ایده جهانشمول را در نظر داشت: یکی این که استفاده از وب ۲.۰ برای افزایش هوشمندی سیستمهای انسانی است. برای همین باید الگوی مغز را در نظر داشت. اصل دیگر تکامل است. همانگونه که سیستمهای طبیعی در یک مسیر تکاملی رشد میکنند برای تقلید از طبیعت در سازمانها باید تکامل را در نظر داشت. ابزارهای وب ۲.۰ را باید با اهداف روشن وارد سازمان کرد و آن را در طول زمان بهبود داد. سازمان ۲.۰ برخلاف بسیاری دیگر از سیستمهای مدیریتی از ابتدا در سازمان به صورت کامل پیاده نمیشود و هر سازمانی با توجه به سطح بلوغ خود از جایی شروع میکندو به مرور زمان سیستم را بهبود میدهد.
حمله وب ۲.۰ به سازمانها
بنا بر آمارهای منتشر شده مراکز تحقیقاتی، روز به روز بر تعداد سازمانهایی که از فناوریهای وب ۲.۰ یا رسانههای اجتماعی برای تسهیل ارتباطات سازمانی استفاده میکنند افزوده میشود. برخی از سازمانها ادعا میکنند میزان استفاده از این فناوریها با افزایش سودآوری و سهم بازار سازمانها رابطه مستقیمی دارد. هر فناوری جدیدی در بدو ورود با انتقادهای فراوانی مواجه میشود. به عنوان نمونه زمانی که فناوریهای مدیریت منابع سازمانی (ERP) در اوایل دهه هشتاد میلادی مطرح شدند انتقادهای فراوانی به آنها وارد شد. امروز چنین انتقادهایی به فناوریهای وب ۲.۰ وارد میشود.
مدیران سازمانها به دنبال پاسخی برای این پرسش میگردند که آیا فناوریهای وب ۲.۰ یک موج زودگذر هستند یا روندی پایدار که ممکن است به بهبود عملکرد سازمانها منجر شوند. از زمانی که برای اولین بار اندرو مکآفی در سال ۲۰۰۹ اصطلاح سازمان ۲.۰ را برای توصیف سازمانهایی که از رسانههای اجتماعی در درون سازمانشان استفاده میکنند به کار برد، تاکنون این موضوع مسالهای برای تحقیق در جهان بوده است: ولی تا امروز در ایران تحقیقی در این زمینه انجام نشده است.
در سازمانهای امروزی استفاده از فناوریهای ارتباطی نسل ۱.۰ با این که جریان اطلاعات و ارتباطات را تسهیل کرده اما خود باعث مشکلاتی شده است؛ از جمله:
۱. عدم دسترسی همه افراد سازمان به همه اطلاعات تولید شده در سازمان
۲. سرریز اطلاعاتی و عدم کنترل بر اطلاعات
۳. عدم مشارکت همه افراد سازمان در تولید اطلاعات
۴. جریان کند اطلاعات بین بخشهای مختلف سازمان
۵. عدم شفافیت در سازمان به علت ذخیرهسازی محلی اطلاعات و دسترسی محدود به آن
۶. عدم مشارکت مشتریان و شرکای کسب و کار در زنجیره ارزش سازمان (مثلا در توسعه یک محصول و یا برای دادن بازخورد)
هرچند که فناوریهای وب ۲.۰ مزایای فراوانی دارند اما این اشتباه است که گمان کنیم ابزارهای وب ۲.۰ ماند نوشدارو میتوانند همه مسائلی که وصف شد را حل کنند.
و اینک سازمان ۲.۰
استفاده از فناویهای نوین ارتباطی به خصوص رسانههای اجتماعی و وب ۲.۰ باعث شده طیف جدیدی از سازمانها به وجود بیاید که آنها را سازمان ۲.۰ میخوانند. در این سازمانها گستره تعامل نسبت به سازمانهای قدیمیتر بیشتر است و ارتباطات سازمانی در درون و حتی با بیرون سازمان سریعتر و موثرتر انجام میشود. مدیریت و راهبری رسانههای جدید مانند راهبری رسانههای سنتی نیست. قدرت اصلی این رسانهها در حضور همه افراد است و مدیریت در سازمانهای ۲.۰ مستلزم ترغیب همه به حضور است، البته به گونهای که این حضور در راستای اهداف سازمان باشد. در واقع دو مساله اصلی پیش روی سازمانهایی که از رسانههای اجتماعی برای ارتباطات سازمانی خود استفاده میکنند وجود دارد:
۱. چگونه شهروندان یک سازمان را ترغیب به حضور در فضای وب ۲.۰ کنند؟
۲. چگونه شهروندان یک سازمان را از استفاده ناهنجار از فضای وب ۲.۰ دور کنند؟
علاوه بر این دو چالش اساسی بزرگترین موانع پیادهسازی سازمان ۲.۰ عدم درک صحیح آن، فرهنگ سازمانی نامناسب و هزینههای گزاف تغییر است.
نقطه ورود برای سازمان ۲.۰
پیادهسازی سازمان ۲.۰ پیششرطهایی نیاز دارد که در این زمینه تحقیقات کمی انجام شده است. به نظر میرسد موفقیت سازمان ۲.۰ ارتباط مستقیمی با فرهنگ سازمانی داشته باشد. سازمان ۲.۰ در فرهنگی موفق میشود که:
• اشتراک اطلاعات یک امر معمول سازمانی باشد. دستیابی به اهداف سازمانی تعیین کننده اشتراک اطلاعات و سطح دسترسی افراد به اطلاعات مختلف است نه روابط انسانی.
• آمادگی پذیرش تغییر در سازمان وجود داشته باشد. استفاده از رسانههای اجتماعی در سازمانها نیاز به تغییر فرایندها و روشهای معمول سازمانی دارد.
• شفافیت در سازمان اصل باشد. اصل باید بر اطلاعرسانی باشد نه اطلاعنرسانی.
• سازمان باید سیستمی باز باشد که پتانسیل تعامل و مشارکت بالا در آن وجود داشته باشد.
• همکاری در سازمان اصل باشد و پاداشها بر مبنای موفقیت کارهای تیمی باشد.
اما مواردی که در تضاد با شکلگیری سازمان ۲.۰ است:
• کنترل یک شخص یا یک واحد سازمانی بر شکلگیری و پخش اطلاعات در سازمان
• تمایل به نگه داشتن دانش برای خود و تبدیل آن به ابزار قدرت سازمانی
• کار در خلا و عدم به اشتراک گذاشتن اطلاعات و ایدهها برای یکدیگر
• سیستم بستهای که امکان تعامل و مشارکت را پائین بیاورد.
………………………….
در کارگاه سازمان ۲.۰ نمایشگاه رسانههای دیجیتال متنی کاربردی از aiim که برای اولین بار به زبان فارسی ترجمه شده منتشر خواهد شد. همچنین در این کارگاه نقشه راه ایجاد سازمان ۲.۰ معرفی میشود.