رسانههای بیگانه به دنبال جذب بیشتر مخاطب
مردم برای تماشای چه چیزی پول میدهند؟
در حالی که هیچ بیاخلاقی در آن اتفاق نیفتاده است. برای اطلاع خوانندگان باید بگویم پرمخاطبترین شبکه فارسی زبان شبکه سه جمهوری اسلامی است، آیا این شبکه خطوط قرمز را رد کرده است؟ پاسخ منفی است، با این وجود توانسته به نیاز مخاطب پاسخ بدهد. لازم نیست صدا و سیما این همه شبکه داشته باشد بلکه باید مانند بیبی سی چند شبکه محدود با کیفیت بالا ارائه دهد.
فاطمه رجبی، گروه جامعه- تصور کنید در شلوغ ترین ساعت روز از محل کارتان بیرون زده و خودتان را برای یک ترافیک سنگین آماده کردهاید که میبینید اتوبانها خیلی از آن چیزی که تصور کردهاید خلوتتر هستند! در حال فکر کردن دلیل این اتفاق هستید که پسر بغل دستتان از راننده میخواهد سریعتر براند که حداقل به تیتراژ برنامه مورد علاقهاش که البته از شبکههای ماهوارهای پخش میشود برسد. در جواب تعجب شما از خلوتی خیابان هم میگوید، مگر نمیدانی امشب قسمت اول سری جدید فلان برنامه پخش میشود؟! اینجاست که اگر بدانید در مدت زمانی کوتاه، شمار زیادی از افراد برای دریافت یکی از همین شبکهها که البته فقط سریال پخش میکند، ثبت نام کرده اند و حاضر هستند ماهانه مبلغی نیز برای آن پرداخت کنند چندان تعجب نخواهید کرد. فقط سرتان را به شیشه ماشین تکیه میدهید و به این فکر می کنید که چقدر از آخرین باری که رسانه ملی چنین موجی ایجاد کرده بود میگذرد.
چندی قبل، موج فراگیر تماشای سریالی ضداخلاقی در یکی از شبکههای فارسی زبان ماهوارهای، به سوژه رسانههای داخلی تبدیل شد که پس از آن، شبکههای اجتماعی خبر از دستگیری دوبلورهای ایرانی این سریال داده و پس از آن هم به ناگاه، فرکانس شبکه ماهوارهای پخش کننده سریال، قطع شد. گویا دست اندرکاران این شبکه هم اقدام به قرار دادن سریال مورد توجه ایرانیها در سایت اینترنتی شبکه خود کردهاند تا علاقه مندان با پرداخت آبونمان، اقدام به تماشای سریال کنند که البته با استقبالی زیاد نیز مواجه شده تا بیشتر به عقب ماندگی رسانههای داخلی از توجه به نیازهای مخاطبان پی ببریم. به راستی چه اتفاقی افتاده که با وجود برخوردهای به اصطلاح محکم با پدیده شبکههای ماهوارهای مثل جمع آوری خانه به خانه دیشها باز هم خیلیها لحظه به لحظه درجریان جزئیات این شبکهها هستند؟! البته شاید تنوع رسانهای فی نفسه چندان هم بد نباشد اما مسئله اصلی این است که برنامههای این شبکهها چقدر همسو با محتوایی است که مسئولان فرهنگی کشور میخواهند به عنوان خوراک رسانهای در دسترس مردم باشد. گفتوگوی «قانون» را با رضا قربانی پژوهشگر رسانه، درباره این موضوع و همینطور دلایل عقب ماندن صدا و سیما از موج سازی رسانهای برای مردم، میخوانید.
شنیدهاید که چندین هزار ایرانی برای دریافت شبکه GEM TV ثبت نام کردهاند؟
البته در اصل این موضوع و ساز و کار آن سوالات زیادی وجود دارد اما این میتواند بهانهای باشد برای اینکه نگاه دوبارهای بیندازیم به فعالیت رسانههای داخلی و دلایل جذابیت شبکههای ماهوارهای و اینکه صدا و سیما در زمینهسرگرمیسازی چه کارهایی انجام داده است.
مسئله اصلی به نظر همین سرگرمی و جذابیت است، سوال اینجاست که اگر روزی برای مثال شبکه پنج سیما از دسترس خارج شود آیا ایرانیها همین هیچان و تلاش را برای دریافت دوباره آن دارند؟
اول باید یک سری مبانی را توضیح داد، اینکه ما سه نوع تلویزیون داریم؛ اول شبکههای خصوصی که هدف اصلیشان ایجاد سرگرمی و پول درآوردن است، دسته دوم شبکههای دولتی هستند که مطلقا فرمایشی رفتار میکنند و سعی میکنند جریان از بالا به پایین داشته باشند و منویات حاکمان را منتقل کنند. دسته سوم هم شبکههایی هستند که تلویزیونهای عمومی به شمار میروند که تلویزیون ما در این دسته قرا میگیرد، یعنی تلویزیونهایی که حد واسط دو دسته قبلی هستند، نه حاضرند به هر قیمتی سرگرمی سازی کردن و مخاطب را جذب کنند و نه صرفا سخنگوی دولت هستند. بنابراین نمیتوان توقع داشت که روزی شبکه پنج به جایی برسد که مردم برای تماشای آن هزینه کنند.
حالا به نظر شما اساسا ما باید برای تمایل هیجان گونه مردم به این شبکهها نگران باشیم؟
بستگی دارد از چه جایگاهی به این مسئله نگاه کنیم، اگر به عنوان کسی که در صدا و سیمای جمهوری اسلامی نشسته است به ماجرا نگاه کنیم، باید نگران باشیم چون این اتفاق یعنی کم شدن نفوذ صدا و سیما بین مردم و عقب ماندن آن از دور رقابت، برای کسی هم که در وزارت ارشاد و یا هر نهاد فرهنگی دیگری باشد باز هم موضوع نگران کننده است، چون دقیقا ترویج مسائلی خواهد بود که نقظه مقابل اهداف فرهنگی متولیان فرهنگ کشور است. کسانی از طریق این شبکهها در حال تاثیر گذاری بر فرهنگ مردم هستند که لزوما هم راستای مسئولان فرهنگی ایران نیستند. در اینجا میخواهم برایتان مثالی بزنم، خوراکی به نام ترامیسو از کی بدون هیچ نظارتی وارد شیرینی فروشیهای ما شد؟ درست از وقتی که در برنامه بفرمایید شام اغلب شرکت کنندهها به عنوان دسر از این خوراکی استفاده کردند، و دور نیست زمانی که مردم هم این ماده غذایی را به خانه و سر سفرههایشان بیاورند، البته ورود این خوراکی به فرهنگ غذایی ما لزوما نه مثبت و نه منفی است اما نشان میدهد که ممکن است این اتفاق در مورد ارکان دیگر فرهنگ ما هم بیفتد.
واکنش صدا و سیما به این مقوله چگونه باید باشد؟
خب رفتار صدا و سیما همیشه واکنشی بوده است، به این معنی که همیشه بعد از وقوع یک اتفاق میبینیم که صدا و سیما هم سعی میکند همان اتفاق را به نفع خودش تکرار کند. مثلا چند وقت پیش فارسی وان به عنوان شبکهای که با پخش سریالهای کلمبیایی مطرح بود، خب صدا و سیما شروع کرد به راه اندازی شبکهای به نام آی فیلم، به قصد اینکه مخاطبهای آن شبکه را جذب کند. بعد از مدتی هم اعلام کرد که این شبکه مخاطبهای زیادی پیدا کرده است اما من فکر میکنم این مخاطبهای امثال فارسیوان نبودهاند که جذب این «فیلم» شدهاند بلکه خیلیهایی که مجبور به تماشا کردن شبکه یک و دو و… بودند جذب این شبکه شدند، چون نوآوری اتفاق نیفتاده است که مخاطبان شبکههای ماهوارهای به سمت آن بروند.
شما اگر توجه کنید امسال موضوعی که به وفور در فیلمهای سینمایی مطرح شد بحث خیانت بود، این موضوع از کجا میآید، از چند سال پیش که فیلمهای کلمبیایی و ترک پخش شد، کم کم همه به این نتیجه رسیدند که خیانت در جامعه ایرانی رو به افزایش است، اما آیا واقعا تحقیقی در این زمینه داریم؟ آیا واقعا این اتفاق افتاده؟ خیر! ما حالا باید با مسائلی دست و پنجه نرم کنیم که اصلا مسئله ما نبوده بلکه مسئله ما شده است.
این اعتقاد جود دارد که خطوط قرمزی که در صدا و سیما حاکم است، از جذابیت آن کم میکند و شکسته شدن این خطوط در شبکههای ماهوارهای دلیل جذابیت آنهاست.
این نظر کسانی است که پیش فرض تفکرشان این است که مردم ایران افراد اخلاقی نیستند و افراد ظاهر نمایی هستند و از درون فاسدند و حالا شبکههایی مثل من و تو و جم تی وی این بیاخلاقی آنها را ارضا میکنند، اما به نظر من این پیش فرض درستی نیست. شما در نظر بگیرید برنامهای مثل نود فقط هر بار چند میلیون پیام کوتاه دریافت میکند. در حالی که هیچ بیاخلاقی در آن اتفاق نیفتاده است. برای اطلاع خوانندگان باید بگویم پرمخاطبترین شبکه فارسی زبان شبکه سه جمهوری اسلامی است، آیا این شبکه خطوط قرمز را رد کرده است؟ پاسخ منفی است، با این وجود توانسته به نیاز مخاطب پاسخ بدهد. لازم نیست صدا و سیما این همه شبکه داشته باشد بلکه باید مانند بیبی سی چند شبکه محدود با کیفیت بالا ارائه دهد.
حالا چه باید کرد؟ اینکه بگوییم صداوسیما جذابیت برنامهها را بالا ببرد حرف کلی است، به صورت یک راه کار بگویید که به نظر شما چه باید کرد؟
دوستان ما با چندین نفر از کارشناسان و متخصصان رسانه گفتوگو کردهاند تا ببینند صدا و سیما دقیقا دچار چه مشکلی است. در این پروژه دیدهاند که از نظر سیاست گذاری کلان به نظر میرسد صدا و سیما تکلیف خودش را نمیداند و انگار در این مجموعه هنجارها چندان مشخص نیستند. مسئله دیگر این است که صدا و سیما خودش را بیرقیب میبیند و یکه تازی میکند. باید شرایطی ایجاد شود که نهادهای دیگر برای داشتن شبکه وارد عمل شوند و صدا وسیما در قالبی مثل وزارت ارشاد نقش سیاست گذاری و نظارتی بر آنها داشته باشد.
در ایران این طور مسائل کاملا سیاسی هستند، یعنی اگر اجازه داشتن شبکه خصوصی داده شود مطمئنا این شبکه و این حرکت سیاسی خواهد بود و باز هم خودش میشود یک آسیب دیگر.
این کار را میتوان به نهادهای قابل اعتماد واگذار کرد، نهادهای فرهنگی که قدمت و تخصص خودشان را در این زمینه نشان دادهاند. البته در قانون تصریح شده است که چیزی به نام شبکه خصوصی نباید داشته باشیم یعنی ابتدا باید در قوانین بازنگری صورت بگیرد. نظارت هم موضوع دیگری است، یعنی نظارت درستی برای ارزیابی عملکرد صدا وسیما وجود ندارد. یک گروه سی چهل نفره هستند که کار نظارت و ارزیابی فعالیت صدا و سیما را به عهده دارند اما مگر این تعداد افراد با این حد از قدرت نفوذ میتوانند بر مجموعه چند هزار نفری صدا و سیما نظارت کنند؟ بنابر این باید ابتدا مشکلات ساختاری و سیاستگذاری صدا و سیمای جمهوری اسلامی تغییر کند بعد دنبال جذب مخاطب و گسترش کمی مخاطب بود.
اقای عزیز شما با چه تخصص و تجربه ای طرف مصاحبه در مورد صدا و سیما قرار گرفته اید. من برای روزنامه ای که ادم معتبری از اساتید و کارشناسان مجرب در این حوزه پیدا نکرده و با یک جوان مصاحبه کرده متاسفم.
درود
انتظار داشتم اگر جایی از صحبتهای بنده ایرادی وجود دارد آن را نقد کنید.
قبول کنیم که اظهار تاسف کردن و این حرفهای کلیشهای دیگر بس است و به جای حمله به شخصیت افراد بهتر است علمی صحبت کنیم.