این روزها تلویزیون خصوصی و لزوم آن نقل محافل رسانهای شده است. به نظر میرسد رسانههای چاپی علاقمند به موضوع تلویزیون خصوصی شدهاند. مدتی است خبرهای فراوانی از مشکلات مالی صدا و سیما که در ایران معادل تلویزیون است شنیده میشود. با حرفی که ضرغامی در مقابل احمدینژاد زد و خاطرهگویی که تعریف کرد و از وضع این روزهای صدا و سیماییها گفت که نشستهاند که پول بیاید، مهر تائیدی بر همه خبرهای غیررسمی زده شد که از بیپولی صدا و سیما میگفتند.
حالا صدا و سیما در ادامه مسیر توسعه کمی خود به فروش آنتن روی آورده است و اولین ساعت فروشی تلویزیون به نام باشگاه پرسپولیس زده شده تا با داشتن یک ساعت از آنتن و دادن پول آن هر چیزی که دوست دارد را بگویند. خیلی از رسانهنگاران تصور میکنند رسانههای خصوصی و توسعه آنها باعث بهبود وضع رسانههای ما از جمله تلویزیون میشود. من به عنوان یک فعال بخش خصوصی که شرکت شخصی رسانهای خودم را میگردانم بالطبع از اقبال به رسانههای خصوصی استقبال خواهم کرد. اما هر چه که اقبال رسانهها به مفهوم رسانههای خصوصی بیشتر میشود ترس من از بد فهمیده شدن این مفهوم و ضربه خوردن آن هم بیشتر میشود.
[highlight color=”eg. yellow, black”]این روزها رسانه خصوصی مثل نوشدارویی تصور میشوند که با جا افتادن آن تمام مشکلات کسب و کاری و غیر کسب و کاری رسانهها حل خواهد شد.[/highlight] این که با توسعه رسانههای خصوصی و در نتیجه رقابت کارایی رسانهها هم افزایش مییابد جای شک وجود ندارد. [highlight color=”eg. yellow, black”]اما سوال اساسی اینجاست که آیا با توسعه رسانههای خصوصی اثربخشی هم افزایش مییابد؟[/highlight]
در منابع کلاسیک مدیریت کارایی را انجام درست کار و اثربخشی را انجام کار درست تعریف میکنند. انجام درست کار با مشخص کردن شاخصهای کمی و کیفی قابل اندازهگیری است. اما اثربخشی مفهوم پیچیدهتری است. جذب مخاطب در محدوده کارایی قرار میگیرد نه در محدوده اثربخشی. [highlight color=”eg. yellow, black”]رسانههای خصوصی میتوانند با تولید برنامههای جذابتر و عبور از خط قرمزهای ذهنی مدیران دولتی، مخاطبان بیشتری جذب کنند. اما تکلیف اثربخشی چه میشود؟[/highlight] اثربخشی به جایگاه فردی که به یک ماجرا نگاه میکند هم بستگی دارد. از نظر شخصی که وقت فراغتش را با برنامههای جذاب تلویزین پر میکند احتمالا این رسانه اثربخش باشد.اما از منظر مدیری که هدایت فرهنگی جامعه را بر عهده دارد احتمالا این یک فعالیت اثربخش نباشد. بنابراین [highlight color=”eg. yellow, black”]اشتباه نسبتا مهلکی که دوستان رسانهنگار دچار آن شدهاند این است که مرز بین اثربخشی و کارایی را نادیده میگیرند[/highlight] و صرفا تصور میکنند توسعه رسانههای خصوصی به معنای توسعه همه چیز است. در حالی که رسانههای خصوصی نهایتا در کارایی پیشرو باشند. البته این که رسانههای عمومی و دولتی ما پیشرو نیستند و از مشکلات و بیماریهای صعبالعلاج رنج میبرند ربطی به بود و نبود رسانههای خصوصی ندارد و بیماری بدخیم این رسانهها بالاخره باید روزی درمان شود. حیف است که این بیماری با مرگ درمان شود.
در روزهای گذشته محمود احمدینژاد از صدا و سیماییها خواست که اجازه بدهند مردم هم رسانههای کابلی داشته باشند که تلویزیون در حمل باری که بر دوشش نهاده شده کمتر اذیت شود. این که این حرف احمدینژاد چقدر جنبه علمی دارد و چقدر جنبه پوپولوسیتی موضوع این یادداشت نیست. اما این حرف او جریانی را به راه انداخته که حداقل تا چند روز موضوع صحبت خواهد بود. متاسفانه این صحبتها بیشتر از آن که مفید باشد ما را از مسیر اصلی دور میکند.
پ.ن. ۱. در شماره پیشروی مدیریت ارتباطات یک پرونده جمع و جور راجع به تلویزیون تعاملی کار کردهایم. در این پرونده سعی کردهایم این مفهوم و امکان و تاثیر آن بر جامعه ایرانی را بررسی کنیم.
پ.ن. ۲. به دلیل این که حدود ۶ ماه است به طور جدی درگیر یک پروژه علمی و البته کاربردی در زمینه تلویزیون هستم مطالعات فراوانی در زمینه تلویزیون داشتم. سعی میکنم به مرور برخی یافتههایم را در مدیر رسانه منتشر کنم.
پ.ن. ۳. تلویزیون رسانه اول این روزهای جهان است.
سلام رضا جان؛
خسته نباشی.
جسارتاً لوگوهای گوگل پلاس و تویترت محتوای لینکشون جابجاست….
مرسی
درود
ممنون
اصلاح شد.
سلام
پارسال خیلی اتفاقی با وبلاگتون آشنا شدم و به عنوان یک علاقه مند به رسانه گاه گاه سری به اینجا می زنم و لذت می برم
در مورد این مطلب جسارتا یه نکته می گم:
مسئله اینجاست که شما اثربخشی را فقط در اثربخشی آن رسانه و آن مدیر فرهنگی تفسیر می کنید نه در اثر بخشی در کل محیط.
تکثر رسانه ها هرچند اثربخشی به ازای هر رسانه را کاهش می دهد اما باعث افزایش فهم جمعی و بلوغ فکری و اتفاق های درست در کل جامعه خواهد شد.
بیایید یک مقایسه بکنیم: اثربخشی و کار درست “مجموع” سایت های خبری در جامعه ما بیشتر است یا مجموع اثر بخشی اخبار رسمی تلویزیون + ایرنا +رادیو صدای امریکا + کیهان+ دویچوه فارسی در ده سال پیش؟
از این دو کدام را باید ترجیح داد؟
بله سایت های خبری آشفته هستند و لزوما تعهدی به کار درست ندارند اما نتیجه ی این آشفتگی اتفاقا شفافیت، فهم بهتر وقایع و رشد جمعی خواهد بود. در کنار شبکه های خصوصی هم اگر مدیریت درستی اتفاق بیافتد خیلی از آسیب های احتمالی هم مدیریت خواهند شد. موافق نیستید؟
من هم موافق تکثر هستم. اما این که با افزایش کمی رسانهها و خصوصی شدن رسانههای دولتی اوضاع بهتر میشود مخالفم. نه این که مخالف باشم و بگویم خصوصیسازی بد است. حرفم این است که خصوصیسازی یک بخش از همه بخشهای لازم است. اگر هدف را بگذاریم خصوصیسازی مسیر را اشتباه خواهیم رفت.