جان نایس بیت و پاتریشیا آبوردین، دو مولف آیندهگرا، در ۱۹۸۲ در کتاب خود تحت عنوان کلان روندها ۱۰ روش را پیشنهاد میکنند که به نظرشان به کمک آنها، جامعه و اقتصاد در آینده متحول خواهد شد:
- جامعه صنعتی به سوی جامعه اطلاعاتی
- تکنولوژی کاربَر به سوی تکنولوژی پیشرفته بسیار ریز که با تماس سرانگشت به کار میافتد.
- اقتصاد ملی به سوی اقتصاد جهانی
- کوتاه مدت به سوی بلند مدت
- تمرکزگرایی به سوی تمرکززدایی
- یاریهای نهادی و سازمانی به سوی کمکهای شخصی
- دموکراسی وکالتی به سوی دموکراسی مشارکتی
- سلسله مراتب به سوی تشکیل شبکه
- شمال به سوی جنوب
- این یا آن به سوی چندگزینشی
این مطلب را در صفحه ۱۳۰ کتاب علم در قرن بیستم دیدم و این پیشبینیها که اکنون حدود ۳۰ سال از آنها میگذرد بینهایت برایم هیجان انگیز بود. اکنون امروز و اینجا من در آینده نشستهام. من در آیندهای که نایسبیت پیشبینی کرده بود ایستادهام و این چقدر هیجان انگیز است. امروز جامعه اطلاعاتی یا معرفتی کاملا ملموس و قابل درک و یک پدیده هر روزه است؛ مثل طلوع و غروب خورشید. امروز جامعه اطلاعاتی اتفاقی است که افتاده. آبی است که بر زمین ریخته شده. امروز تکنولوژیهایی که با سرانگشت من کار میکنند دور و برم هستند. امروز لمس کردن یکی از عناصر اصلی در انتخاب یک ابزار تکنولوژیک است. اقتصاد جهانی، بلندمدت، تمرکززدایی و تشکیل شبکه از هر روز دیگری واضحتر شده است. امروز پدیدههایی مانند سازمان ۲.۰ مشارکت همه را در سازمانها طلب میکنند.
همه اینها باعث شد که نایس بیت را گوگل کنم و ببینم این چه کسی بوده که انقدر قشنگ به ترسیم آینده پرداخته. جالب است که آقای نایسبیت در قید حیات هستند و هنوز هم کتاب مینویسند. کتاب کلانروندها (megatrends) اولین کتاب این آدم بوده.
وقتی یکی از مصاحبههای این آدم را خواندم فکر میکنید چه کشف دیگری کردم؛ بله. حس برتر (high touch) در مقابل فناوری برتر (high tech). و این چنین ایمان آوردم که اگر انتخابهای آدم درست باشند بالاخره یک جایی یک زمانی همگرا میشوند. بله. نایسبیت حرفهایی را در آن مصاحبه زده بود که به قولی توک زبانم بود اما از گفتن آنها عاجز بودم. حس برتر در مقابل تکنولوژی برتر یعنی این که با وجود اختراع تلویزیون مردم هنوز به سینما میروند. با وجود همهگیر شدن اینترنت مردم هنوز روزنامهها را میخرند. با وجود امکان کنفرانسهای از راه دور مردم هنوز ترجیح میدهند جایی باشند که سخنران را بتواننند ببینند.
همه اینها یعنی این که درست است که مطلقا باید مدرن بود؛ اما فراموش نکنیم که ته ته همه اینها ما انسانیم و میخواهیم انسانی زندگی کنیم. حس برتر در مقابل تکنولوژی برتر یعنی کش آمدن زمان در مقابل سرعت.
این روزها تولید محتوی، سختافزار و نرمافزار انقدر سریع شده است که هیچ کس نمیتواند مدعی باشد همه اخبار دنیا را دنبال میکند. همه ما از ناتوانی در مرور تمام مطالب گودرمان شکایت داریم. همه ما از عقب ماندن در خواندن مطالب تولید شده هر روزه در بلاگها و سایتها شاکی هستیم. همه ما این که اگر چند هفته دنیای فناوری را دنبال نکنیم و بعد از آن با انبوهی از اتفاقات روبهرو شویم را تجربه کردهایم.
حس برتر یعنی این که رها کن این حس شوم تعلق خاطر به تکنولوژی برتر را.
اشتباه نکنید. اینجا بلاگ کسی است که حتی جزوههایش را در کلاسهای درسی تایپ میکند. اینجا کسی برای شما صحبت میکند که معتقد است از تکنولوژی برای اتوماسیون کردن تمام کارهای ممکن باید استفاده کرد و لحظهای در استفاده از آن هم نباید شک کرد. اما اینجا کسی برای شما حرف میزند که معتقد است انسانیت و اخلاق انسانی حلقه گمشده این روزهای زندگی ماست. من از همین جا فریاد میزنم که آهای آدمهایی که همه چیز را میخواهید الکترونیک کنید؛ همه چیز الکترونیک نخواهد شد. روزنامههای الکترونیک میآیند اما روزنامههای چاپی جذابیت خودشان را از دست نمیدهند. آموزشهای الکترونیک میآیند اما آموزش سنتی استاد شاگردی از بین نخواهد رفت. کنفرانسهای از راه دور میآیند اما هنوز هم دوست داریم سخنران را از نزدیک ببینیم.
آنها که این جنبه انسانی کار را نبینند فردا بازنده نخواهند بود. بلکه آنها همین امروز هم بازی را باختهاند. آینده همین امروز است.
مطالب مرتبط:
ممنون و ارادت.