محمد زهرایی، نوآور صنعت نشر ایران، مرد
من محمد زهرایی را نمیشناسم. یعنی اکنون که شنیدم او فوت شده، متوجه شدم که او را نمیشناسم. متاسفانه نه از او خاطرهای دارم و نه به یاد دارم که او را در محفلی دیده باشم. من مدیریت رسانه خواندهام. صنعت نشر یکی از مهمترین بخشهای مورد مطالعه مدیریت رسانه است و محمد زهرایی یکی از مهمترینهای صنعت نشر ایران. بنابراین باید او را میشناختم. باید زودتر به سراغش میرفتم. باید پای صحبتش مینشستم. اما نه او را میشناختم و نه به پیشش رفتم. او که به قول حمیدرضا ابک تا آخر عمر کار کرد و کار کرد و کار کرد و سر آخر پشت میز کارش مرد. البته باید زودتر میفهمیدم حضور او را. زمانی که کتاب گران مستطاب آشپزی را گرفتم. کتابی به غایت زیبا. باید میفهمیدم و میپرسیدم که پشت این کتاب زیبا کیست. نجف دریابندری و همسر گرامیاش مطمئنا نقش مهمی داشتند، اما باید میفهمیدم که کسی دیگر هم پایش در میان است. کسی که صنعت نشر ایران را خوب میفهمد و درک میکند. متاسفانه من او را درک نکردم اما تاثیرش را چرا. و همین تاثیر این مردی که او را تا به حال ندیدم، این انگیزه را ایجاد کرد که این متن را قلمی کنم.
خبرگزاریها چیزهایی درباره او نوشتند و گوگل ما را به نتایج جالبی میرساند.
در سایتها نوشته شده، زهرایی مدیر انتشارات نیل و کارنامه و از ناشران صاحب سبک بود و کار نشر و کتاب را از جزییترین امور چاپ و نشر شروع کرد و در سالهای میانی دهه ۴۰ در شکلدهی و بالاندن انتشارات نیل نقش به سزایی داشت. برخی از رمانهای شاخص جهان از جمله رمان دن کیشوت با ترجمه محمد قاضی و یا دیگر نویسندگانی چون م. به آذین حاصل همکاری زهرایی با این افراد در انتشارات نیل بود. زهرایی درسالهای میانی دهه شصت به انتشار آلبومهای موسیقی روی آورد که آلبوم بیداد با صدای محمد رضا شجریان و آهنگسازی پرویز مشکاتیان و برخی دیگر از آثار شاخص این دهه حاصل ذوق ورزیهای او بود. او از سال های پایانی دهه شصت انتشارات کارنامه را راه اندازی کرد که حاصل آن برخی از شاخصترین کتاب های تاریخ نشر به شمار میرود. ناشران، نویسندگان و مترجمان بسیاری با او رایزنی و مشورت می کردند و تقریبا کمتر ناشر شناخته شدهای را میتوان نام برد که به نوعی از اندیشه وتوان ذهنی او در بهبود کار نشر بهره نبرده باشد. حافظ به سعی سایه تالیف هوشنگ ابتهاج، کتاب مستطاب آشپزی تالیف نجف دریابندری و فهیمه راستگار، خواب آشفته نفت، شرح فصوص الحکم، تالیف دکتر محمدعلی موحد، از جمله شاخصترین آثار او به شمار میرود.
میگویند او تنها ناشری بوده که کتابهای انتشاراتی خود را تماما خود میخواند و در ویرایش و پاکیزهسازی آن نقشی جدی و تعیین کننده داشت، رایزنی وگفت وگو با نویسندگان و مترجمان آثاری که خود انتشار میداد، جزو ضروریات کاری او بود. فراهم کردن اسناد و کتابهای مورد نیاز یک مولف و همکاری و همراهی مستمر با آنها نیز در زمره خصوصیات این ناشر به سابقه به شمار میرفت. راهاندازی کتابفروشیهای بزرگ از جمله ایدههایی بود که زهرایی به بدنه نشر کشور تزریق کرد. او با راه اندازی کتابفروشی کارنامه در نیاوران توانست زیست بومی فرهنگی را در آن منطقه سامان دهد و این کتابفروشی را به عنوان یکی از کتابفروشیهای شاخص کشور به جامعه فرهنگی وهنری وحتی سیاسی بشناساند. زهرایی از معدود ناشرانی بود که نشر را در میان خانواده خود هم رواج داد. فرزندان و همسر او تمامی درکار نشر بودند و هستند او برخی از مهمترین تجربیات خود در عرصه نشر را به خصوص به دو فرزند خود ماکان و روزبه زهرایی و همسرش مهدیه مستغنی انتقال داد. زهرایی ذوقی پرورش یافته در کار نشر داشت. در شناخت رنگها، پنط و حروف، طراحی حروفهای جدید، بهره گیری از کاغذ و طراحی ساختاری برای نشر کمتر نظیری میتوان برای او پیدا کرد.
آقای زهرایی درباره نوع انتخاب فونت و حروف در گفت و گویی با روزنامه همشهری گفته بود: «من ناشر و همکار نشرم، الگوسازی میکنم و کار خودم را روی متن پیاده میکنم. به کاری که نویسنده یا مترجم تایپ کرده و پاکیزه به دستم میرساند، مثل دستنویس نگاه میکنم و روی اجزای مختلف آن فکر و برنامهریزی میکنم. وقتی به شاهکارهایی چون تاریخ بیهقی، رباعیات خیام، دیوان حافظ یا مولانا و سعدی و نظایر آن فکر میکنم، همه این مشکلات را حلشدنی میبینم.» «به همان اندازه که یک جوان محیط زیستی (سبز) به تحلیل رفتن لایه اوزون حساس است و خودش را مسئول میداند، من هم نسبت به ثبت درست و به همان اندازه زیبای این آثار احساس مسئولیت میکنم.»
این ناشر نوآور که به نشر آثار فاخر شهرت داشت، میکوشید با یاری گرفتن از آخرین نرمافزارهای کامپیوتری و الهام از قلمهای لاتین، به قلمهای فارسی غنای بیشتری ببخشد: «در واقع من به دنبال راه چارهای هستم که نیازهای متنوع ناشران به زبانی قابلفهم به برنامهنویسان و متخصصان نرمافزار منتقل شود تا آنها با ابداعات خود و تکمیل نرمافزارهای حروفچینی و صفحهآرایی ابزار قویتر و امکانات کارآمدتری را در اختیار ناشران و مطبوعات بگذارند. در این صورت، هر ناشر و نشریهای به نرمافزارهای قدرتمند کارآمد حروفچینی و صفحهآرایی دسترسی خواهند داشت. حروفچینی و کتابآرایی، دغدغهای همیشگیست. من غالباً با مراجعه به قلمهای لاتین الهام میگیرم. به تازگی کتاب هزار فونت را پیدا کردهام، میبینم که چه طیف گستردهای از حروف در اختیار طراحان و ناشران خارجی قرار دارد و چه مهندسی تحسینبرانگیزی در آنها به کار گرفته شده است و چه مایه امکانات ایجاد میکند.»
علاقه محمد زهرایی فقط منحصر به کتاب و ویژگیهای خاص آن نبود. نقاشی و موسیقی ایرانی نیز او را مسحور خود ساخته بود: «کتابی که هماکنون در دست دارم (فرهنگ گوشههای آواز ایرانی) که پر است از نت و ریزهکاریهای خاص هر اثر موسیقایی. غالبا درمیمانم که چه بکنم.»
زهرایی کتاب را «امری قدسی» میخواند که پس از ۵۰ سال تلاش در حفظ و بالندگی وجود آن، هر روز به او انگیزهی تازهای میبخشید: «من هر کتابی را که دست میگیرم، انگیزهی تازهای برایم ایجاد میکند که با آن چه بکنم و چهطور آن را متفاوت از کارهای قبلی ارایه دهم. این انگیزه مرا به شور میآورد. همین شور و شوق باعث شده که من پس از چند دهه هنوز هم حوصلهی خواندن و آرایش فرمهای کتاب را داشته باشم. هیچوقت از خواندن نمونههای حروفچینی خسته نشدهام. هر شب به امید اینکه فردا سر کار بروم و پشت میزم به کتابهایی که در دست دارم بپردازم، میخوابم.»
خدا او را بیامرزد.
در صورت تمایا تبادل لینک کنید.
http://www.yeksafe.com/