درباره دو گاف کانون ایران نوین در خستهکنندهترین رویداد ورزشی ایران
دقایقی پیش بازی پیشکسوتهای پرسپولیس و آس میلان تمام شد. پیش از این تبلیغات فراوانی برای این بازی شده بود. گفته میشد سالن ۱۰۰ هزار نفری آزادی مملو از تماشاگر خواهد شد در حالی که نصف استادیوم هم پر نشده بود. کسانی که بازی را مشاهده کردند هم دیدند که چه بازی ضعیفی بود و اسطورهها و افسانههای فوتبالی چگونه در کمتر از یک نیمه فروریختند و حتی بعد از دقیقه ۲۰ بازی توان دویدن هم نداشتند. کیفیت پایین بازی و قضاوت درباره آن را به عهده کارشناسان فوتبال میگذاریم. دو گاف به نظرم جالب بود که در انبوه مواردی که درباره این بازی به آن میتوان پرداخت قابل بررسی است.
۱. در تبلیغات این بازی گفته شده بود که این بازی بزرگترین رویداد ورزشی ایران است. قضاوت درباره بزرگترین رویداد ورزشی ایران را با مشاهده بازی میتوان انجام داد. واقعیت این است که در ایران در سالهای گذشته رویدادهای ورزشی بسیاری بزرگتری نسبت به این رویداد برگزار شده و البته هیچ کدام ادعای بزرگترین بودن نداشتند و اساسا طرح بزرگترین بودن در زمینه رویدادهای ورزشی بیمعنی است و بیشتر یک حیله تبلیغاتی است که بعد از انجام رویداد و مشاهده حقارت رویداد تنها چیزی که به یادگار میگذارد نفرت از تبلیغات است. برخی گمان میکنند تبلیغات یعنی دروغ. یعنی حرف بدون اساس. در حالی که تبلیغات ترغیب مردم به مصرف یک کالا یا خدمت با روشهای خلاقانه است. برخی گمان میکنند دروغ گفتن یا اغراق در تبلیغات اشکالی ندارد در حالی که تبلیغاتی که آغشته به دروغ است، در نهایت هم به ضرر خود تبلیغات است هم به ضرر تبلیغات کننده و هم به ضرر همه کسانی که این گونه تبلیغ میکنند.
۲. در تیلبغات این بازی گفته شده بود که کانون ایران نوین کیش که معمولا آن را کانون ایران نوین صدا میکنند، برگزار کننده این بزرگترین رویداد ورزشی ایران است. در همین تبلیغات هم این شرکت خودش را حرفهایترین آژانس تبلیغاتی ایران معرفی کرده بود. مانند نکته شماره یک اینجا هم صحبت بر سر «ترین» بودن است. به نظر میرسد تمایل فراوانی وجود دارد که خودمان ار «ترین» بدانیم در حالی که از هر منظری که نگاه کنیم هیچ لزومی به این که خودمان را منتسب به یک «ترین» کنیم وجود ندارد. این که یک آژانس تبلیغاتی خودش را حرفهایترین میداند یک سوال ساده ایجاد میکند و آن این است که از کجا به چنین نتیجهای رسیده است؟ در این که کانون ایران نوین معروف و شناخته شده است شکی نیست اما حرفهایترین را هرگز خودش نه میتواند اعلام کند و اگر اندکی به مبانی برندینگ آشنا باشد هرگز این را بیان نمیکند. این ادامه بیماری «ترین» در ایران است که همه خودشان را اولینترین میدانند!
۳. در برخی از موارد هم مشاهده کردم که عنوان خیریه به این بازی داده بودند که جای سوال باقی میماند که خیریه به چه معناست؟ آیا خیریه به این معناست که حتی یک ریال هم به جیب کانون ایران نوین، باشگاه پرسپولیس و میلان نمیرود؟ یا چند ریالی به جیب آنها میرود و مقداری هم به چند موسسه خیریه کمک میشود که ظاهر حفظ گردد؟ واقعیت این است که مدتی است شاهد سواستفاده از واژهها در ایران هستیم. شرکتها کمک اندکی به جایی میکنند و مقدار زیادی منت بر سر همه میگذارند و آخر سر میگویند این کار را برای مسئولیت اجتماعی که بر دوششان سنگینی میکرده انجام دادهاند. این روحیه گداپروری و گداصفتی از بزرگترین آسیبهایی است که روحیه دولتی به کسب و کارهای ما زده است.
۴. در وبسایت کانون ایران نوین و در زیر لوگو این شرکت نوشته شده بزرگترین آژانس تبلیغاتی ایران. هر چند که بزرگترین بودن هم به همراه متر و معیار باید باشد و این که بزرگترین از چه منظر. از نظر کسب درآمد. از نظر تعداد پرسنل. یا از نظر حرفهای بودن. اما به نظر میرسد آژانس تبلیغاتی که برای همه نسخه میپیچد خودش حداقل باید در استفاده از واژهها دقت بیشتری کند و جایی ننویسد بزرگترین و جای دیگر بنویسد حرفهایترین. با این حال در وبسایت همین شرکت و برای تبلیغات در زمین بازی مسابقه میلان پرسپولیس آمده است: (+)
کانون ایران نوین در اقدامی بی سابقه در فوتبال کشور با همکاری و مشارکت باشگاه فرهنگی ورزشی پرسپولیس، مسابقه ستارگان فوتبال باشگاه میلان ایتالیا و پرسپولیس تهران را با حضور بزرگانی همچون، پائولومالدینی، فرانکو بارزی و … از باشگاه میلان و بازیکنان پیشکسوت و محبوب تیم پرسپولیس مانند علی دایی، مهدی مهدوی کیا، وحید هاشمیان، کریم باقری و … در تاریخ ۷ آذرماه سال جاری برگزار می نماید. از آنجائیکه جذابیتهای خاص این رویداد شرایطی فراهم نموده تا با توجه به بینندگان پرشور این مسابقه از سرتاسر دنیا، صاحبان آگهی بتوانند نسبت به معرفی خدمات و محصولات خود اقدام نمایند.
اگر عددهایی که در جدول منتشر شده در وبسایت کانون ایران نوین را جمع کنیم به عدد ۲ میلیارد و ۶۴۰ میلیون تومان میرسیم. اگر این شرکت در جذب آگهیها موفق باشد این مقدار درآمد فقط از طریق تبلیغات محیطی کسب میکند. در وبسایت شرکت کانون ایران نوین درباره این بازی نوشته شده است: (+)
رویانیان در پاسخ به این سوال که بالاخره هزینههای این بازی صرف امور خیریه میشود یا به دست مسئولان میلان میرسد، گفت: بخشی از پولی که برای آنها میفرستیم مستقیما به موسسه خیریه میلان میرود. مثلا اگر پولی که ما به آنها میدهیم ۱۰۰ هزار یورو باشد، ۴۰ درصد آن به حساب موسسه خیریه این باشگاه میرود. ۶۰ درصد دیگر هزینه پول هواپیما، هتل و سایر مخارج بازیکنان میلان در ایران میشود. به هر حال هر بازیکنی که بخواهد به ایران بیاید باشگاه میلان دو، سه هزار یورو به او میدهد؛ چرا که پیشکسوتان درآمدی ندارند؛ مثل پیشکسوتان ما. باشگاه میلان هم به دو دلیل این بازی را برگزار میکند: یکی برای کارهای خیریه و دوم هم این که این بازیکنان که به کشوری میروند با گرفتن این پولها خرج بنزینشان در بیاید!۵. مالدینی زمانه یکی از معروفترین و پرطرفدارترین بازیکنان فوتبال ایتالیا بوده است. اما امروز نه او و نه هیچ کدام از پیشکسوتان میلان ستاره نیستند. اما با این شیوه آوردن ایتالیاییها به ایران و چرخاندن آن در شهر و حضور مردم در کنار این ستارگان قدیمی، شاهد کارناوالهایی خواهیم بود که بیش و پیش از هرچیز تراژیک است. رسیدن به این ستارههای قدیمی و دست زدن به آنها و امضا گرفتن، مقدسسازی جدیدی است که ارمغان دنیای بیمار تبلیغات در ایران است.
۶. نکته آخر این که رویدادهای روابط عمومی در همه جای جهان وجود دارد. یکی از معروفترینهای آنها رویدادی است که هر سال شرکت هارلی دیویدسون برگزار میکند. در این رویداد همه هارلی دیویدسون سوارهایی که ممکن است استاد دانشگاه باشند یا وکیل یا پزشک یا مهندس یا یک کارمند دور هم جمع میشوند. این رویدادها ر راستای ارتباط بیشتر و بهتر مردم است و شرکتی هم از آن استفاده تبلیغاتی میکند و برند خودش را در ذهنها قویتر میکند اما این برنامه شلختهای که به عنوان بزرگترین رویداد ورزشی کشور معرفی شده است چه تاثیر بر یا در چه چیزی دارد؟ چند سال بعد چه کسی یادش میماند؟ کدام اتفاق خوب به این رویداد وصل شده است؟ یا کدام رویداد خوب از این رویداد شروع میشود؟ آوردن خارجیها به ایران و پول در آوردن از طریق آنها پیش از این در عالم مدیریت شروع شده بود و شرکتهایی با آوردن برخی از سخنرانان بینالمللی و جذب مردم به آنها تلاشهای در جهت کسب حلال انجام داده بودند. اکنون این قصه به فوتبالیستها رسیده است. این که از هر چیزی میتوان پول درآورد تیشه به ریشه همه چیز زدن است.
یک نکته دیگر. در خبری که در وبسایت کانون ایران نوین و به نقل از ایسنا منتشر شده و از قول مریم شفیعی که در وبسایت کانون ایران نوین نوشته شده کانون شرکت ایران نوین که احتمالا منظورشان شرکت کانون ایران نوین کیش بوده گفته شده که
میخواهیم الگوی جدیدی در این بخش به وجود بیاوریم که بخش خصوصی بتواند به ورزش وارد شود. این بازی نخستین فرصت برای این کار است و میتوان بعد از این بازیهای دیگری را هم تدارک ببینیم. باید بگویم که برای این بازی فقط بخش خصوصی وارد شده و بدون هیچ حمایت دولتی کار را پیش میبریم. امیدوارم که باشگاههای دیگر هم از این الگو استفاده کنند.
بدیهی است که این بازی هیچ ارتباطی به آن چیزی که ورد بخش خصوصی واقعی گفته میشود ندارد!
با توجه به استقبال و کیفیت این رویداد ورزشی و خستهکننده بودن این رویداد در مقابل بزرگترین میتوان صفت خستهکنندهترین را به کار برد وگرنه بدیهی است که برای بیان خستهکنندهترین بودن یک رویداد هم باید متر و معیار داشته باشیم!
با سلام
از دقت و متن نوشته شده تان لذت بردم. ایکاش واقعا شرکتهای فعال در زمینه مدیریت برند، کمی به رفتارها و فعالیتهای خود فکر می کردند. چگونه این شرکت می تواند باعث موفقیت برندهای دیگر شود وقتی خود، برند خود را، نمی تواند مدیریت صحیحی کند…؟؟!!
چقدر راحت می تونین یه اتفاق مثبت و خوب رو به گند بکشونین. چقدر راحت می تونین حب و بغض شخصیتون رو بسط بدین به همه چیزو چند تا موضوع پیش پا افتاده رو اینقدر بزرگ کنین. خجالت داره. شما بهتره پماد سوختگی واسه خودتون بخرین و باقی ماجرا رو بگذارین به عهده مردم. این جور حرف ها وقتی ملت ایران خوشحالن بیشتر تمسخر می شه تا اینکه تاثیر بگذاره. پس حرفتونو بذارین برای وقتی که کسی براش تره خرد کنه.
درود بر شما سرکار خانم یا آقای با نام مستعار زهرا
چند نکته را خدمت شما دوست عزیز عرض کنم
۱. اولا سعی کنید جرئت داشته باشید با نام واقعیتان اظهار نظر کنید. من هم همین کار را کردم. درست است؟
۲. من کدام اتفاق خوب را به گند کشیدم؟ من نظرم را درباره دو موضوع گفتم که اعلام هم کردم که چرا غلط است؟
۳. حب و بغض شخصی اشاره به چه چیز دارد؟
۴. موضوع پیش و پا افتاده دقیقا یعنی چی؟
۵. من چرا باید خجالت بکشم خانم یا آقای ناشناس عزیز که جرئت بیان نام خود را هم ندارید؟
۶. آیا من در جایی از این نوشته توهین کردم که شما به آسانی توهین میکنید؟ زشت نیست گفتن این که پماد سوختگی بگیرم؟ این جوری که هر کسی به هر کسی رسید میگوید زنگ آخر واستا کارت دارم؟ این روشنفکری شماست؟
۷. ملت ایران خوشحالن؟ دقیقا چطوری به این رسیدید؟
۸. آیا ارزش و اعتبار حرف به اندازه میزان ترهای است که برایش خرد میشود؟
پاینده باشید و موفق
سلام
متاسفانه در اینجا می توان بزرگ شد شاید حتی بزرگ ترین بشویم اما باید دید چطور اینگونه می شود؟ آیا واقعا با رقابت بوده است یا با رانت و ارتباطات پشت پرده؟ اگر در بیل بورد های همین شهر خودمان نگاهی بکنیم می بینیم بهترین جاها دست این شرکت حرفه ای ترین است. چگونه می شود در محیط رقابتی چنین انحصاری داشت؟
اگر سری به کیش هم بزنیم می بینیم آنجا هم در به همین پاشنه می چرخد! خدایی نکرده نمی خواهم به رابطه این شرکت و مرد چند میلیاردی ایران که این روزها به شدت بر سر زبان هاست کاری داشته باشم اما مشخصا ارتباط این دو جای بررسی دارد. شواهد هم فراوان است. کافی است سری به سایت این شرکت بزنید و نگاهی بیاندارید. حتما پی به ارتباطاتی خواهید برد…
کانون ایران نوین یا همون شرکت ایران نوین کیش، حبابی بیش نیست!
سلام و درود
برخی نکات و حرفایی که زدید رو قبول داشتم ولی با چند حرف شما مخالفم!
در حالی که نصف استادیوم هم پر نشده بود. ؟ جا دارد بدانید در اول بازی ۴۰ هزار نفر بودند و رفته رفته تعداد بیشتر شد و به بیش از ۵۰ هزار نفر تماشاگر رسید و شما که رسانه ای هستید باید دقیق تر حرف بزنید !
نکته بعدی در مورد کیفیت پایین بازی که اشاره کردید آیا شما فوتبالی هستید؟اصلا اهل ورزش هستید؟
همه میدونستند که با آن شکم های بزرگ و موهای سپید شده بازیکنان و اضافه وزنی که دارند نباید انتظاری از آن ها داشت که همچون کریس رونالو و امثال آن بازی کنند!
هدف این بازی چیز دیگری بود هدف این بازی دور هم جمع شدن عده ای پیشکسوت،دوستانی که چندین نسل از هم فاصله دارند،دور هم جمع شدن پنجعلی ۵۷ و ۸ ساله و مهدوی کیا ۳۷ ساله که ۲۰ سال اختلاف سنی داشتند،تقابل چندین نسل از بازیکنان پرسپولیس در برابر بازیکنان بزرگی همچون مالدینی….
از این ها بگذریم آیا شما دقیقه ۳۱ بازی را به یاد نمی آورید؟صحنه ای که مهدوی کیا بجای فرشاد پیوس تعویض میشه،پیوس پیراهن شماره ۱۷ خودش را به او داد و خاطره های سال های قبل را دوباره زنده کرد یا محمد پنجعلی که به زور بازوبند را به بازوی مهدوی کیا بست تا خداحافظی غم انگیز این بازیکن در روز بازی با سپاهان به نوعی جبران شده باشد. که این جز نشان از بزرگی و احترام است…یا حضور در شیر خوارگاه آمنه و خوشحال کردن حدود ۲۰۰ کودک و خیلی از ….
شاید حرفای شما کمی بوی خاصی میداد!نمیدانم…..!خدا کند اشتباه کنم!
ولی حیف است بازی به این خوبی را اسیر و محو یک اسپاسنر و یک شرکت کنید و بازی را کوچک بشمارید…بازی که خیلی ها رو شاد کرد حتی استقلالی هایی که از خداحافظی مهدوی کیا اشک ریختند تا افرادی که اهل فوتبال نبودند را…
من با نقد کردن کانون ایران زمین مخالف نیستم از این ناراحتم که در ابتدای متن بازی رو کوچک شمرده اید و شروع به نقد این کانون کرده اید و این بازی بزرگ را زیر سوال بردید!!!
امیدوارم چشم هامون رو علاوه بر این که میشوریم عینک بدبینی رو نیز از چشممون در بیاریم…
آرزوی سلامتی برای شما دوست عزیز رسانه ای!
درود بر شما آقای سعید بهزادی عزیز
کانون ایران نوین یکی از معروفترین بنگاهها و البته یکی از موفقترین آژانسهای تبلیغاتی ایران است و من احتمالا هیچ پدرکشتگی با این دوستان ندارم و شاید اگر روزی لازم شود از خدمات آنها استفاده هم بکنم. اما مو در ماست زود معلوم میشود و یک قطره آلودگی یک پارچ آب را آلوده میکند. من نگران مسیری هستم که تبلیغات در ایران در پیش گرفته و کانون ایران نوین یکی از معلولها و نه علتهای آن است.
مواردی که گفتید همان جو احساسی است که من نگران آن هستم بر فضای منطق غلبه کند. دو ایرادی که من دارم این است که این بزرگتری رویداد ورزشی ایران نبود که این یعنی تحقیر رویدادهای بسیاری بزرکتری است که همین امسال در ایران انجام شده. لازم نیست بشمارم که؟ دوم هم این است عطر آن است که خود ببوید نه ان که عطار بگوید. یگ آژانس حتی اگر حرفهای هم باشد به دور از حرفهایگری است که خودش را حرفهایترین بنامد. یعنی بقیه از این کمتر حرفهای هستند؟ این منطقی نیست. ایراد من هم این جاست که از فضای احساسی ایجاد شده استفاده درستی نشده. آخرین نمونهاش همین بازار مکارهای است که به نام خیره برای پیراهن مالدینی راه انداختند. مشکل این جاست که اینها میگذرد و روسیاهی به ذعال میماند! یک سری درآمدهای نجومی به دست میآورند و یک مفاهیمی برای همیشه از مفهوم خالی میشوند.
یک نکته! بیا درباره هم قضاوت نکنیم. شما از کجا میدانید که من چشمهایم را نشستم؟ من اصلا عینک نمیزنم:)
درودی و سپاس فراوان
ممنون از اینکه با دقت خاصی به سوالات و ابهامات جواب می دهید
بله من با این جمله شما که دور از حرفه ای گری است که خود را حرفه ای بنامد و این اتفاقا تضاد دارد با حرفه ای گری!
اگر دیگران بگویند شما حرفه ای و به همگان اثبات شده باشد شاید و شاید و شاید آن گاه بتوان خود را حرفه ای نامید ولی آیا برنامه ای مثه برنامه ۹۰ با سابقه بیش از ۱۳ سال چند بار گفته برنامه ۹۰ حرفه ای ترین هست؟با وجود اینکه به همگان هم اثبات شده که بهترین برنامه ورزشی است و آرزوی این چنین برنامه ای در دیگر عرصه ها دارند…
بله واقعا موج عجیبی در ایران بر سر “ترین ها” وجود دارد؛ اولین، بهترین؛ حرفه ای ترین و…
و شاید به قول شما بیماری …
در مورد عینک و چشم ها من فرد خاصی مد نظرم نبود و کلی گفتم و اگر هم نقدی باشه اول به خودم گوشزد می کنم و باید از خودم شروع کنم ولی بهر حال اگر سو تفاهمی پیش آمد من از شما پوزش می طلبم…
امیدوارم در شادکامیتان کامتان شاد شود…