شبکههای اجتماعی جای اورسن ولز نیست!
چه کسانی در شبکهها و رسانههای اجتماعی شکست میخورند؟ پاسخ این است: کسانی که شبیه اورسن ولز هستند. برای این که بدانیم چه کسانی شبیه اورسن ولز هستند باید داستان کوتاهی تعریف کنم. مدت اندکی با یکی از مدیران ارشد رسانهای این کشور کار میکردم که گردش روزگار باعث شده بود به ناحق از جایگاه بالایی که داشت پایین کشیده شود و تا زمانی که من میدانم نتوانسته بود دوباره به جایگاهی که شایستهاش بود برگردد. در مدت اندکی که با او بودم خاطرات هفده هجده سالهاش را مدام مرور میکرد. حتی با آب و تاب فراوان از اولین فعالیتهایش میگفت. از این که کارهایی که در زمان دانشجویی انجام داده را برای اساتید روزنامهنگاری برده و آنها تعجب کرده بودند که چگونه یک بچه این کارها را انجام داده است.
شما هم ممکن است مانند من چنین افرادی را دیده باشید. کسانی که به موفقیتهایی رسیدهاند و مدام آن موفقیتها را مرور میکنند. خب واقعیت این است که احتمالا شما هم قبول دارید این موفقیتها مانند دیواری میمانند که افراد را پشت خودش نگه میدارد و اجازه رشد و توسعه به آنها نمیدهد. این موضوع شاید به دلیل تصوری که خودشان از خودشان پیدا کردهاند باشد و شاید هم به دلیل تصوری که دیگران از آنها دارند. معروفترین شخصی که چنین مسیری را، حداقل در سینما، طی کرد اورسن ولز است. کسی که در اولین فیلمش یعنی همشهری کین یک شاهکار آفرید و در ادامه مسیر نسبتا طولانی فعالیتش هرگز نتوانست به گرد پای این اثر هم برسد. هر چند چند تایی فیلم قابل توجه، مانند بانویی از شانگهای را ساخت اما هرگز نتوانست بخش کوچکی از موفقیت همشهری کین را هم تکرار کند.
داستان موفقیت در رسانهها و شبکههای اجتماعی هم چنین است. رسانهها و شبکههای اجتماعی تاب تحمل اورسنن ولزها را ندارند و به سرعت در چرخدندههای خود آنها را هضم میکنند. رسانهها و شبکههای اجتماعی جای اورسن ولز نیست. اصل اساسی شبکهها، زندگی در زمان حال است. اگر شما با سواد هستید، نمیتوانید مردم را ارجاع دهید به تحصیلات فراوانتان. باید آن را نشان دهید. در عالم واقعی شما میتوانید مدارک خود را ردیف کنید و دیگران هم آنها را مرور کنند. اما در شبکهها و رسانههای اجتماعی ملاک حال فعلی افراد است. شما در رسانهها و شبکههای اجتماعی خود واقعی امروزتان را نشان میدهید و اگر تلاش کنید چیزی غیر از آن چیزی هستید را نشان دهید به بازیگر بد نمایشی تبدیل میشوید که دیگران به سرعت دست شما را میخوانند. بنابراین بسیار طبیعی است که افراد بزرگی را بشناسیم که گمنامان شبکههای اجتماعی هستند. این افراد در گذشته خود زندگی میکنند. به دانستههایی که با سختی در طول زمان به دست آوردهاند اتکا میکنند و تصور میکنند شبکههای اجتماعی باید به سراغ آنها بیایند نه این که آنها به سراغ شبکههای اجتماعی بروند. آنها سطح و درک خود را بالاتر از این میدانند که خود را درگیر شبکههای اجتماعی کنند. آنها در عالم واقعی برای خود ممکن است اسم و رسمی داشته باشند. جایگاهی داشته باشند.
در شبکههای اجتماعی شما اگر وزیر یک مملکت هم باشید همان قدر حضور دارید که یک بچه محصل ۱۶ ساله. شما همان قدر میتوانید اظهارنظر کنید که یک دانشجوی دو آتشه میتواند. شما همان قدر فضا دارید که یک افراطی یا یک فیلسوف. بنابراین ما مدتهاست که وارد دنیای جدیدی شدهایم که به سرعت در حال زیاد کردن شکافهای خودش با دنیای قدیم است. برخلاف تصور هم صرفا حضور مهم نیست و مهم این است که روح موجود در شبکههای اجتماعی را درک کنیم. این روح هم فقط توسط کسانی درک میشود که پیوندهای خود با گذشته را رها کنند. مهم نیست شما چه کسی هستید. چه کتابهایی خواندهاید. چه دانشی دارید و یا این که چقدر برای خودتان کسی هستید. مهم این است که در همین الان چه چیزی برای عرضه دارید.
و این چیزی است که وزیر خارجه ما بهتر از وزیر ارتباطات ما درک کرده است! متاسفانه!