آیا باران کوثری حق دارد درباره جامعه نظر دهد؟
حتما این روزها در جریان جلسهای قرار گرفتهاید که باران کوثری و یک جامعهشناس روبهروی هم قرار گرفتهاند. یک طرف این گفتگو محمدعلی الستی قرار دارد که در رزومه او اینها نوشته شده است:
– دکتری تخصصی (.Ph.D) علوم ارتباطات اجتماعی – روزنامهنگاری
– جامعهشناسی ارتباطات و استاد دانشگاه
– عضو هیات علمی دانشکده روانشناسی و علوم اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز
– محقق، پژوهشگر و کاوشگر در حوزههای زبانشناسی اجتماعی، روانشناسی اجتماعی، آسیبشناسی و جامعهشناسی ارتباطات و جامعهشناسی آموزشوپرورش با بیش از ۱۸۷ مقاله تخصصی در نشریات علمی داخلی و خارجی
– سال ۸۴ پژوهشگر نمونه کشور (دریافت تندیس و لوح محقق نمونه کشور)
در طرف دیگر هم باران کوثری قرار دارد که بازیگر معروفی در ایران است؛ او دیپلم رشته نمایش از هنرستان سور است. اما چه ماجرایی اتفاق افتاد. با نگاهی به رسانهها و مطالبشان و فیلم و صوت جلسه اینها را متوجه میشویم:
نشست جامعهشناختی لانتوری عصر روز پنجشنبه در سالن شماره دوی پردیس چارسو برگزار شد. این بحث بر سر مسئله بخشیدن یا نبخشیدن در میان محمدعلی الستی جامعهشناس و باران کوثری بالا گرفت تا جایی که باران کوثری سالن را ترک کرد. این میزگرد جایی متشنج میشود که کوثری میگوید به نظر من قصاص وحشیانه است و این مشکل قانون است که راه بهتری به جز قصاص پیش پای ما نمیگذارد و نبخشیدن ما باعث میشود دایره خشونت تا ابد ادامه پیدا میکند که الستی میگوید خانم کوثری گفتند بازیگر خوبی هستید نگفتند جامعهشناس هستید. شما مدام میگویید «به نظر من»، شما اصلا صلاحیت ندارید درباره اجتماع صحبت کنید. الستی در ادامه میگوید آرزو میکنم کسانی که مخالف قصاص هستند اسیدپاشی برایشان اتفاق بیفتد تا عملا بتوانند ثابت کنند بخشش را. در ادامه هم میگوید تحلیل برای فهم است و نقد برای داوری و در آن جلسه فقط نقد شد نه تحلیل. در ادامه کوثری میگوید من آمار ندادم که لازم باشد جامعهشناس باشم. من یک شهروند هستم، حق دارم نظر بدهم. همانطور که شما به عنوان جامعهشناس صلاحیت ندارید درباره فیلم صحبت کنید. من بهعنوان شهروندی که از شرایط بیاطلاع نیستم حق دارم اظهارنظر کنم.
این که چهرههای شناخته شده در هر نقطه دنیا میتوانند در سطح جامعه حرف بزنند و معمولا هم حرفهای تندی درباره چیزهایی میزنند که دانشی درباره ابعاد مختلف آن ندارند در همه جای دنیا مرسوم است. آرنولد را همه با عضلههایش میشناسند اما حتی او هم میتواند در آمریکا فرماندار شود. یا مثلا هنرپیشههایی که رئیسجمهور شدند در آمریکا. همین چند سال پیش بود که پورناستاری که شبیه خواننده معروف ماریا کری بود تلاش کرد فرماندار یک ایالت شود. حرفهای عالمانه پاریس هیلتون و کیم کارداشیان را هم شاید شنیده باشید. پس این اختصاص به ایران ندارد که چهرههای معروف حرفهای جامعهشناسانه بزنند. از طرف دیگر هیچ جایی مثل ایران جامعهشناسی این همه پرت از مرحله نیست. در دانشکدههای جامعهشناسی تا جایی که شده ارتباطشان با بیرون قطع است و معمولا مسائل مبتلابه جامعه کمتر مورد توجه قرار میگیرد و جسارتا جامعهشناسی ایران کمتر خروجی دارد که تحلیل مسائل روز باشد. به عنوان نمونه ببینید معروفترین متن جامعهشناسی در ایران یعنی کتاب گیدنز را که چطور درباره مسائل جاری جامعهاش صحبت میکند و آنها را تحلیل میکند و البته ربطی به ایران ندارد. این موضوع درباره فلسفه هم وجود دارد. اضافه کنم که متنهایی مانند جامعهشناسی نخبهکشی و خودکامگی هم اساسا جامعهشناختی نیستند یا حرفهای صادق زیباکلام هم بیشتر تحلیل سیاسیاند تا جامعهشناسی. کارهای عباس کاظمی در این چند سال قابل توجه بوده که دیدیم با او چه کردند.
حالا هنرپیشه معروفی مانند باران کوثری علاقمند است درباره جامعهاش صحبت کند. در جامعهای که فشارهای آشکار و نهان آدمهای معروف را به این سمت هل میدهد که باید نقد سیاسی یا جامعهشناختی کنند. گفتم که در همه جای دنیا هم هنرپیشهها در مورد همه چیز صحبت میکنند اما در آن سیستم به دلیل این که جامعهشناسی جا افتاده و ارتباط دانشگاهها، مراکز پژوهشی و دولت کامل است حرفهای چرت و پرت خریدار ندارد یا صرفا چیزی است برای وقت تلف کردن نه جدی گرفته شدن. کسی کیم کارداشیان را جدی نمیگیرد. اینجا این طور نیست. خانم بازیگر و خانم کارگردان مانیفست اجتماعی صادر میکنند. آنها تصور میکنند وظیفهای بر دوش آنها گذاشته شده که جامعه را نقد کنند و آن چیزی را که «تصور» میکنند درست است بیان کنند؛ اما آیا باید به هنرپیشه گفت تو حق نداری صحبت کنی؟ آیا باید به هنرپیشه گفت تو صلاحیت نداری؟ اشکال کار از جایی است که هنرپیشه را برمیدارد میآورد در جایگاهی مینشاند که قرار است نقد اجتماعی کند. اشکال کار از این جاست که اگر همین هنرپیشه در همین جایگاه ننشسته بود همین حرفها به گوش ما و مردم نمیرسید! چند خبر از همین رویداد سینمایی که این جلسه بخشی از آن بود اصلا مورد توجه قرار گرفت؟ چند نفر از ما با خواندن نام باران کوثری حساس شدیم بدانیم چه خبر است؟ قبول دارم در دنیا هم شنیدن نام جامعهشناسها برای مردم عادی جذاب نیست و توده مردم ترجیح میدهند ببینند باران کوثری چه گفته است تا محمدعلی الستی. اشکال اما از نفاق ویرانگری است که نخبگان ما دچارش شدهاند. نخبه دانشگاهی، حاکمیتی، تصمیمسازی،تصمیمگیری یا هرجای مهم دیگر ترجیح میدهد که ظاهرا بگوید حرفهای جامعهشناختی برایش مهمتر است و بسته به دیدگاه سیاسی که دارد مهرنامه، فرهنگ عمومی، مدیریت ارتباطات یا دهها نشریه با حرفهای قلمبه سلمبه دیگر را دست بگیرد اما در خانه زندگی ایدهآل را ورق بزند و به عکسهایش نگاه کند.
پ.ن.۱. آنچه که گفتم نقد است نه تحلیل.
پ.ن.۲. خودم را درون این دایره که وصف کردم میبینم نه برون از آن. مابین این که چی درست است و چه کاری را باید انجام داد فاصله وجود دارد.
باران کوثری «سلبریتی» نیست،سینماگر است و مقایسه او با کیم کارداشیان یا فلان هنرپیشه پورن،یا از سر ناآگاهی شما است از سابقه کاری و اجتماعی او و یا اصولاً از نگاهی سطحی می آید که سینما را محلی برای فرار از زندگی واقعی می داند.اگر قرار به مقایسه باشد باران کوثری را می توان با چهره های چپ گرای سینمای آمریکا مثل تیم رابینز،شان پن،سوزان ساراندون،مت دیمون…مقایسه کرد.(من به غیر از ریگان-که چهره ی بسیار مهم و تاثیرگذاری برای محافظه کاران آمریکا است و عملاً اشاره به او نقض غرض است برای بحث تان،از رییس جمهور-بازیگر دیگری خبری ندارم .شما مقصودتان کیست؟)ضمن این که در صحبت های او هم دخل و تصرف کردید.«دچار شدن به توحش» تفاوت دارد با وحشیانه خواندن خود عمل.
از آن سو «دکترای تخصصی علوم ارتباطات اجتماعی-روزنامه نگاری» ربطی به نگاه جامعه شناسانه به مساله ی قصاص ندارد و داشتن ۱۸۷ مقاله آسیب شناسی,روانشناسی،تاریخی،فکاهی-انتقادی…هم چیزی جز دغل کاری آکادمیک نیست.
بحث باران کوثری متمرکز بر سوال اخلاقی و اصیلی است در مرکز موضوع قصاص که می تواند بقیه موضوعات زندگی از جمله جنگ را هم شامل شود.بحث حقانیت اخلاقی «من» قربانی در برابر «دیگری» متجاوز در دایره ی بسته ی خشونت.«کپی رایت» این بحث متعلق به هیچ رشته آکادمیک خاصی نیست و کوثری از تجربه شخصی یا احساسی خودش برای معتبر جلوه دادن صحبت هایش استفاده نمی کند(برخلاف آقای دکتر،که برای خواهر و مادر مخالفانش-و نه حتی برای خودشان- آرزوی تجربه سوختگی اسید را دارد ).
قضیه این جا خیلی ساده است و ربطی به نفاق بین نخبه گان ندارد.یک سوی قضیه شخصی است که منطقی بحث می کند(موافقش باشیم یا نه)درباره موضوعی کاملاً انسانی بدون تمرکز بر قراردادها و جزییات و پروتکل های یک رشته خاص(مثلاً حقوق)که متهم به ناآگاهی شود و درحال صدور حکم رسمی هم نیست(مقایسه با شوارتزنگر که فرماندار رسمی کالیفرنیا بود،کاملاً بی ربط است)،در برابر شخصی که چندباری در کنکور قبول شده و واحدهایش را پاس کرده است.بالا رفتن از نردبان آکادمیک به صحبت های کسی اعتبار نمی دهد.
باران کوثری دیپلم دارد.همین بس!
درک و شعور و انسانیت ارتباطی به مدرک تحصیلی ندارد
جالب بود
در حین مطالعه مطلب، جانبداری شما از آقای الستی کاملا واضح و مبرهن بود و با یک پی نوشت که چی درست است و چی باید انجام شود قابل پذیرش نیست.
فردی که خودش را جامعه شناس معرفی می کند و از طرفی چنین حرفای تندی در باب اسید پاشی میزند…
از طرفی شخصی که در نقشی در فیلم ظاهر میشود باید در مورد موضوع تحقیق کرده باشد و صرفا با تجربه و دانش بازیگری نقش مورد قبول مخاطب قرار نمیگیرد
این که خانم بازیگر حق اظهار نظر داشته یا نه به خیلی مسائل بستگی دارد اما این لحن صحبت آقای جامعه شناس به دور از احترام به به جمع و جامعه است
فقط تصور کنید وقتی همین حرف
“کسانی که مخالف قصاص هستند اسیدپاشی برایشان اتفاق بیفتد تا عملا بتوانند ثابت کنند بخشش را”
رو کسی در مورد همسر به خود آقای جامعه شناس میزد….
نویسنده مطلب نباید جانبدارانه بنویسد و گرنه که خانم بازیگر هم در هر شرایطی و هر موضوعی حق اظهار نظر دارد
موفق باشید