
دیروز یکی از کمدیترین تصاویر دوران کارم را دیدم. رئیسکل بانک مرکزی یک کشور با پیرهنی به رنگ بنفش کمرنگ، جلوی میکروفون وبسایت خبری بانک مرکزی و چند رسانه دولتی دیگر و البته میکروفون سالن، کنفرانس خبری برگزار کرد! او در این کنفرانس حرفهایی زد که هیچ رئیسکل بانک مرکزی در دنیا را اگر مجبور هم کنند نمیزند. او در میانه انتخابات ریاست جمهوری به یکی از کاندیداها تاخت؛ تا شب نشده هواداران آن کاندیدا شکایت کردند. مدیریت روابط عمومی بانک مرکزی که اینهمه روز و شب گذشته بود و نتوانسته بود یا شاید نخواسته بود یک کنفرانس خبری آزاد برگزار کند با حضور میکروفون وبسایت خبری بانک مرکزی نه یک کنفرانس خبری بلکه میتینگ انتخاباتی برگزار کرد. امروز جایی مثل روزنامه دنیای اقتصاد تیتر زده است از طرف رئیسکل بانک مرکزی که «نامزدها منابع وعدههای خود را مشخص کنند»! میکروفون وبسایت خبری بانک مرکزی که احتمالاً مشکلی در دسترسی به جناب رئیسکل ندارد. چه نیازی به کنفرانس خبری بود؟ میکروفون صداوسیما هم همینطور. پس جای خبرنگاران، تحلیلگران و روزنامهنگارهای تخصصی کجا بود؟ آنهم در اولین حضور رئیسکل بانک مرکزی در دور میزی با حضور خبرنگاران به نام کنفرانس خبری. به این نمیگویند کنفرانس خبری.
داستان شش میکروفون رنگی رنگی
شش میکروفون روی میز حضور فعالی دارند. دو تای آنها (شبکه خبر و خبرگزاری صداوسیمای ایران) که متعلق به سازمان عمومی صداوسیما است. میکروفون ایرنا که متعلق به خبرگزاری دولت است. میکروفون قرمز رنگ خبرگزاری میزان هم که متعلق به نهاد قوه قضاییه است. یک میکروفون نازک با نوار نورانی قرمزرنگ نیز هست که متعلق است به روابط عمومی بانک مرکزی. میماند یک میکروفون بدقواره که جلوی بقیه میکروفونها زار میزند. مال کجاست؟ وبسایت خبری پژوهشکده پولی و بانکی. پژوهشکده پولی و بانکی این روزها جای پژوهش، رسانه اداره میکند. تا قبل از این میکروفون شاهد توجه معمول روابط عمومیها به رسانههای دولتی در ایران هستیم. از این میکروفون به بعد با پدیده جدیدتری مواجه میشویم. وبسایتی خبری که چه از نظر رنگ و چه از نظر بازدید از راه پرداخت پایینتر است. مکان بیتالمال و پول بیتالمال صرف این وبسایت که یک کپیبرداری ناشیانه است میشود. اگر قرار بوده چنین رسانهای با چنین جایگاهی در اولین کنفرانس خبری رئیسکل حضور داشته باشد، چرا نباید جایی مثل راه پرداخت باشد؟ همکاران من تاوان نقدهای صریح من به مدیریت روابط عمومی را میدهند؟ آنها به دلیل نقدهای جدی من از فهرستها خط خوردهاند؟ در حالی که همکاران و دوستان من در راه پرداخت توانستهاند یکی از پرمخاطبترین شبکههای خبری تخصصی ایران را ایجاد کنند. این روند در مدیریت جدید روابط عمومی بانک مرکزی بیسابقه نیست. پیش از این در رویداد بانکداری الکترونیک و نظامهای پرداخت مدیران روابط عمومی پژوهشکده پولی و بانکی کمر به حذف حضور همه رسانههای تخصصی بستند. طبیعی است که وقتی شما همزمان مدیرروابط عمومی یک جا و مدیر یک رسانه باشی سروکله تضاد منافع هم پیدا میشود.
برخلاف گفتههای معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد که ۲ سال است رسانهای دولتی مجوز نگرفته (ایسنا، ۲۷ بهمنماه ۱۳۹۴) ما شاهد گرفتن مجوز توسط نهادی مانند پژوهشکده پولی و بانکی در تاریخ ۲۴ خرداد ماه ۱۳۹۵ هستیم. پژوهشکده که زمانی منشأ اثر بود این روزها به ابزار و رسانه تبدیلشده است. مثلاً یکی از برنامهسازهای دوره پهلوی که اکنون در کار دلالی بانکی است در ایران رویداد برگزار میکند و پژوهشکده پولی و بانکی و البته شخص رئیسکل بانک مرکزی تمامقد پشت این رویداد میایستند. یا ابوالعجب!
نتایج بعد حاصل انتخابهای بد
اگر بانک مرکزی میخواست گزارش کارش را ارائه دهد بعد از انتخابات زمان مناسبتری بود. نه؟ نمیشود شما در میانه تنور داغ انتخابات خودت را بیندازی درون تنور و نسوزی. این از انتخاب بد مدیریت روابط عمومی است. آنهم جایی که تا امروز هیچ کنفرانس خبری برگزار نکرده است. برخی ایراد گرفتند به رنگ لباس رئیسکل که گویا رگههای بنفش در آن هست. حالا نمیشد این بار جناب رئیسکل یک رنگ رسمیتر و معمولیتر میپوشیدند؟ مدیران روابط عمومی بانک مرکزی خوب میدانند که این روزها لباس خودش یک رسانه است. برخی گفتهاند رئیسکل بانک مرکزی چرا به یک کاندیدا تاخته است. مدیران گفتهاند خبرنگار سؤال پرسیده؟ رئیس چهکار کند؟ جواب ندهد؟ مسئله اینجاست وقتی شما میکروفون خودت را میگذاری در وسط کنفرانس خبری خودت و رسانههای سیاسی را دعوت میکنی و کاری به رسانههای تخصصی نداری انتظار داری سوال تخصصی بپرسند؟ نه جانم! خبرنگار سیاسی سؤال سیاسی میپرسد و شما هم پاسخ سیاسی میدهی. دودش هم در چشم چه کسی میرود؟ مردم! بانک مرکزی که باید به دور از هر کار سیاسی باشد میشود عرصه سیاسیبازی.
یک تجربه
در رویدادی طراز اول مانند کنگره موبایل بارسلون که جزو تاثیرگذارترین رویدادهای دنیا است، حدود ۱۱۰ هزار نفر در این رویداد شرکت میکنند و بد نیست بدانید که کف قیمت ورود به این رویداد برای هر نفر حدود ۸۰۰ یورو است. هزینههای غرفه داشتن و اسپانسری این نمایشگاه سرسامآور است. بهغیراز اپل همه غولها و شرکتهای ریزودرشت در این رویداد حضور دارند. من از ایران بهعنوان یکی از حدود ۴ هزار خبرنگار متخصصی در این رویداد حضور داشتم. در تمام مدت چیزی جز احترام و همراهی از تیم برگزاری ندیدم. کسانی را میدیدم که از کشورهای مختلف آمده بودند و فقط یک وبلاگ ساده تخصصی داشتند. نمایشگاهی که خودش پیشرو و رهبر است در همهچیزش هم باید پیشرو و رهبر باشد. توجه جدی این رویداد به رسانههای تخصصی نشان میدهد که هر روز رسانههای جدید در دنیا مهم و مهمتر میشود. نمیشود شما نمایشگاه برگزار کنید با پول دولت ولی منطق فکریتان درزمینه رسانهها در دهه شصت مانده باشد. چرا میتوانند؟ چون هنوز ساختارهای دولتی همه جا چنگ انداخته است؛ و این طنز روزگار است که جایی مانند ایرنا که یک رسانه صددرصد دولتی است میزگرد برگزار میکند تا راهی پیدا کند برای کم شدن سایه رسانههای دولتی از سر مردم.
پ.ن. در راه پرداخت گزارشی درباره فعالیتهای شکستخورده روابط عمومی بانک مرکزی نوشته بودم. میخواستم منتشر کنم که این جاروجنجالها با مدیریت ضعیف روابط عمومی بانک مرکزی شروع شد. به همین دلیل آن یادداشت معطوف به ماجراهای روز شد و اینجا این یادداشت را نوشتم. تصور میکنم روابط عمومی نهاد حساسی مانند بانک مرکزی و زیرمجموعههایش در مسیر خطرناکی افتاده است.
۳ دیدگاه دربارهٔ «جای خالی خبرنگاران متخصص در دستگاه مختصات مدیران روابط عمومی بانک مرکزی»
کوچولو این قد نترس هر کی از هر چی برش بیاد سرش می یاد
درود
چقدر جسارت داشتید که نام کامل خود را نوشتید ؛)
منظورتان از «برش بیاد» «بدش بیاد» است؟ ؛)
موفق باشید
بانک مرکزی،وزارت نفت،وزارت بازرگانی…صنایع…جملگی مراکز و موسسات تحقیقاتی و پژوهشی،یا اصطلاحا کانون های فکری think tank هایی دارند که هدف ایجاد آنها کمک و یاری به وزارتخانه یا سازمان مربوطه برای بهبود و هدایت بهتر کارهای آنها هستند.قبل از انقلاب هم کم و بیش وجود داشتند، لیکن این موسسات و ندیشکده ها، جملگی جزیی از اپوزیسیون آن سازمان محسوب می شوند و درواقع وزرا و مدیران ارشد از آنها به عنوان تبعیدگاه استفاده می کنند.
روابط عمومی ها هم عموما تبعیدگاه کارکنان به درد نخور و کم و بیش اخراجی وزارتخانه ها و سازمانها محسوب می شوند.در جایی خواندم که هر مدیر موفق باید بر دو دپارتمان در سازمانش اشراف کامل داشته باشد:
۱-مالی
۲-روابط عمومی