دولت در ایران نقش پررنگی در فضای رسانهای دارد. اولین روزنامه را دولت در ایران راه انداخت و هنوز سایه سنگین دولت بر فضای روزنامهنگاری ایران سنگینی میکند. تلویزیون بااینکه ابتدا در بخش خصوصی اقتصاد شکل گرفت اما پیش از انقلاب این رسانه دولتی شد و هنوز هم در اختیار حاکمیت است. عرصههای دیگر رسانه هم تحت تأثیر دولت است و بدترین حالت تمایل مدیران دولتی به رسانهداری است. هر مدیری که کوچکترین فضایی پیدا میکند سعی میکند رسانهای دولتی راه بیندازد و به حجم انبوه رسانههای بیاثر دولتی چیزی اضافه کند؛ معمولاً هم این حضور دولتیها در فضای رسانهای به یک نقطه آشوب میرسد. رسانههای دولتی مرام مشخصی دارند و استراتژی آنها صرفاً اجرای منویات مدیر صاحب صندلی است. رسانههای دولتی در ایران با رفتن و آمدن مدیران دچار تغییرات زیربنایی میشوند و درنهایت بعد از مدتی به رخوت و رکود دچار میشوند. در زمان تغییر دولتها رسانهها منتظر هستند ببینند چه کسانی مدیریت را بر عهده میگیرد. معمولاً هم اتوبوسی اخراج و استخدام میکنند.
یک مثال بزنم. روزنامه همشهری روز یکشنبه درحالیکه تقریباً مهمترین رویداد ایران تحلیف ریاست جمهوری بود تصویری لانگشات از تحلیف منتشر کرد. همه میدانند که شهردار تهران بهزودی تغییر میکند و بهزودی مدیریت و خطمشی همشهری هم عوض میشود. احتمالاً در هفتههای آتی چهره جدیدی از همشهری خواهیم دید. همانطور که چهره جدید از روزنامه ایران بعد از تغییر دولت دیدیم. همانطور که چهره جدید از رسانههای دانشگاه آزاد بعد از تغییرات دیدیم. منتها این نهتنها جای خوشحالی ندارد که نشان میدهد مسیری که در حال طی کردن آن هستیم چقدر اشتباه است و چقدر ما را به بیراهه میبرد.
علیرضا بختیاری از مدیران شناختهشده رسانهای در ایران است که مالک روزنامه دنیای اقتصاد است. چند هفته پیش گفتگویی با هفتهنامه تجارت فردا داشت و گفته بود «هزینههای بسیار زیادی برای انتشار برخی نشریات دولتی و شبهدولتی صرف میشود، درحالیکه اثرگذاری آنها حداقل است.» بختیاری رئیس انجمن مدیران روزنامههای غیردولتی است و در واکنش به خبر «توقف صدور مجوز برای رسانههای دولتی و عمومی» با هفتهنامه تجارت فردا گفتگو کرده بود. بگذارید بخشهایی از صحبتهای او را مرور کنیم.
- اگر چنین سیاستی عملی شود، نتایج مفیدی در پی خواهد داشت. تصدیگری دولت در همه امور مذموم است و در حوزه رسانه حتی به زیان دولت است.
- اگر قائل به فضای رقابتی هستیم باید از انحصار جلوگیری کنیم. تعدد نشریات و رسانههای دولتی ضمن اینکه انحصار ایجاد میکند، بهنوعی منجر به اتلاف اموال عمومی میشود.
- نمیتوان امیدوار بود که با توقف صدور مجوز به نهادهای دولتی، فضای رقابت به نفع بخش خصوصی تغییر کند. مهم این است که نهتنها وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بلکه مجموعه دولت به این تصمیم برسد که از تصدیگری در حوزه مطبوعات دست بردارد و نهتنها مجوز جدید صادر نشود، بلکه انتشار مطبوعاتی که با امکانات دولتی در حال فعالیت هستند، متوقف شود. باید ورود دولت و نهادهای عمومی به عرصه مطبوعات کاملاً محدود شود تا فضا برای رقابت بخش خصوصی واقعی در چارچوب موازین و مقررات فراهم شود.
- وقتی رسانهای دولتی باشد، از چند مسیر کسب رانت میکند. اولین رانت، یارانه است. رانت دوم، دریافت کمک از سازمانهای دولتی است که در قالب انحصار آگهی یا کمکهای مالی از سازمانهای مختلف شکل میگیرد؛ یعنی رسانه دولتی علاوه بر اینکه یارانه دریافت میکند، از سازمانهای مختلف، کمک مالی و رانت آگهی هم میگیرد. رانت سوم، تضمین فروش نشریه به سازمانهای دولتی است؛ یعنی رسانه دولتی بیآنکه در بازار واقعی محک بخورد، بهصورت سفارشی برای ارگانهای مختلف ارسال و هزینه آن دریافت میشود.
- چگونه یک وزارتخانه با انبوهی از مشکلات پیش رو، چند میلیارد تومان سرمایه را خرج انتشار یک روزنامه میکند، بدون اینکه کمترین تأثیرگذاری و فروش را داشته باشد؟ قابل تاملتر اینکه چرا دولت این وزارتخانه را مواخذه نمیکند که این پولها از کجا میآید؟ چرا هزینه شده است؟ چگونه این هزینه در حوزهای شده که بازگشتی ندارد؟ بههرحال این پولها دارایی مردم است و وقتی با این گستردگی و بدون نتیجه مصرف میشود، یک علامت سؤال جدی مطرح میکند که چرا نظارت و کنترل در این حوزه وجود ندارد؟
- رسانه بخش خصوصی قادر به رقابت با دولت و شبهدولت نیست. حضور دولت در این عرصه باعث توقف سرمایهگذاری بخش خصوصی شده و در کنار برخی ابهامات که درزمینهٔ مسائل سیاسی و امنیتی وجود دارد، اصولاً فعالیت رسانهای به یک فعالیت پرریسک اما کم بازده تبدیلشده است.
- سیاستگذاریهای اشتباه در این حوزه باعث رویگردانی مردم از مطبوعات شده است. باید به مردم حق داد. مگر چند روزنامه باکیفیت در ایران منتشر میشود؟
- اصولاً دولتها به دلایل مختلف در آینده قادر نخواهند بود در عرصه رسانه بنگاهداری کنند. اینیک پدیده اجتماعی است و قطعاً برای وقوع یک پدیده اجتماعی عوامل مختلفی دستبهدست هم میدهند که خیلی وقتها از عهده دولتها خارج است. امروز با شکلگیری شبکههای اجتماعی و نفوذ گوشیهای هوشمند، تعریف رسانه نزد دولت و حاکمیت تغییر کرده است.
- رسانه اسمورسم دارد و بهصورت شفاف فعالیت میکند اما در شبکههای اجتماعی میلیونها نفر فعالاند که دولتها هرگز نمیتوانند هویت آنها را شناسایی کنند. درنتیجه به نظرم دولتها ناچارند به رسانههای رسمی احترام بگذارند. هرچه زمان بگذرد، مردم نیز به رسانههای رسمی بیشتر اعتماد خواهند کرد؛ بنابراین پیشبینی میکنم که در آینده نهچندان دور، تعادل دوباره به بازار مطبوعات برگردد.
حرفهای بختیاری نیازی به تأکید ندارد که چقدر مهم است و بیتوجهی به آنها چه آثار شومی دارد. به نظرم تا زمانی که دولت و دولتیها پایشان را از روی گلوی رسانههای بخش خصوصی واقعی برندارند و با پول بیتالمال رسانهداری کنند روز خبرنگار تبریک گفتن ندارد. متأسفانه تا زمانی که دولت و دولتیهای در عرصه رسانه میدانداری میکنند شاهد رشد حرفه خبرنگاری نخواهیم بود. بهترین راه در این مسیر این است که رسانههای بخش خصوصی دوام بیاورند و انقدر از آسیب رسانههای دولتی بگویند تا بهمرور شاهد حذف دولت از عرصه رسانهداری باشیم که هم به مردم آسیب میزند هم به دولت. رسانههای دولتی خبرنگار حرفهای تربیت نمیکنند؛ مدیر رسانه حرفهای تربیت نمیکنند و بیشترین آسیب را به حرفه روزنامهنگاری و خبرنگاری وارد میکنند. اگر فهرست مهمترین خبرنگارها، روزنامهنگارها و سردبیرهای ایران در سالهای مختلف را مرور کنیم میبینیم که کمتر روزنامهنگار حرفهای تربیتشده رسانههای دولتی است. کیهان و اطلاعات دو روزنامه مهم دولتی قبل از انقلاب که هنوز هم به حیات خود ادامه میدهند امروز در فضای رسانهای ایران چه جایگاه حرفهای دارند؟ اگر یادداشتهای تند و موضعگیرهای هیجانی را از کیهان و شخص محمود دعایی را از اطلاعات بگیریم چه چیزی برای این دو روزنامه قدیمی باقی میماند؟
نکته جالب اینجاست که کمتر مدیر دولتی پیدا میکنید که بهصورت صریح با این دیدگاه مخالفت کند اما بیشتر مدیران دولتی همان راه اشتباهی را میروند که مدیران قبلی رفتند. درست است که این افراد مانند آنهایی میمانند که در طول تاریخ ایران چنگ انداختند به اماکن تاریخی ایران و آنها را نابود کردند، منتها چارهای نداریم جز اینکه تحملکنیم و ناامید نشویم.
نظرات دقیق و موشکافانه ای رو در این مقاله مشاهده کردم. موفق باشید
مرسی
عالی بود.
ممنون
خوب بود.
سپاس از مطلب خوب تان.
عجب هدیه ای!
تو همه جای دنیا خبرنگارها رو زیاد تحویل نمیگیرن.
بنده خدا ها خیلی مظلومن
سلام آقای قربانی عزیز. حرف هایتان اینقدر جالب و پرمغز هست که بتوان حدود ۲۰ ماه بعد هم آن را خواند لذت برد. اگر صلاح دانستید در یک پاراگراف به آخر اشتباه تایپی (حرفه های بختیاری) را به (حرف های بختیاری) اصلاح فرمایید.
درود
ممنون
اصلاح شد.
با توجه به مطالبی که تو سایتتون بود فقط میتونم بگم عالی بودید و همین طور با قدرت ادامه بدید.
چه جالب
ممنون از سایت خوبی که دارید.