دوستانم در ماهنامه خوب مدیریت ارتباطات از من خواستهاند که دراینباره بنویسم که آیا فضای مجازی قانونپذیر است یا نه؟ مطابق معمول روزنامهنگاری در ایران وقت زیادی را صرف تنبلی و از زیر کار در رفتن کردهام و در انتها بعد از پیگیریهای فراوان دبیر تحریریه محترم ماهنامه به این نتیجه رسیدم که تنبلی بس است و باید کاری کرد. اجازه دهید بدون رودربایستیهای معمول و مرسوم جامعه علمی ارتباطات در ایران همین اول کار حرف آخر را بزنم. در این سالها روزنامهنگارانی مانند من، دانشجویان و با عرض پوزش اساتید بزرگوار بنا را بر تنبلی گذاشتهاند و کاری نکردن. به همین دلیل سؤالهای بیپاسخ فراوانی وجود دارد که جامعه علمی با روش علمی به سراغ آنها نرفته است. وقتی صحبت از جامعه علمی میکنم طبیعی است که نظر به مجموع فعالیتها دارم وگرنه در این سالها تکوتوک فعالیتهای جدی انجام شده که نمیتوان از کنار آنها بهآسانی گذشت. آن چیزی که این میان اهمیت دارد این است که این تنبلی بهزودی کار دسته همه ما خواهد داد؛ چون کار کمی کردهایم و دانش کمی تولید کردهایم و در آینده نزدیک روندها ما را با خودشان خواهند برد. امروز فضای رسانهای ایران بهشدت واکنشی شده و کمتر زمانی پیش میآید که فضای رسانهای حرفهای ایران منشأ تأثیر و جریان سازی باشد. امروز کسانی به کمک ابزارهای نوین ارتباطی توانستهاند تأثیرگذار باشند که ظرفیتهای رسانه را نمیشناسند؛ اخلاق رسانهای برایشان اهمیتی ندارد؛ مسئولیت اجتماعی ندارند و صرفاً به دنبال کلیک بیشتر و بیشتر و بیشتر هستند. برخی به این افراد میگویند اینفلوئنسر. تجارت کلیک هم این روزها در ایران مانند جهان به عرصه جذابی تبدیلشده و کسبوکارهای مختلفی در ایران رشدِ کردهاند که تخصصشان این است که کلیکهای مردم در فضای مجازی را هدایت میکنند. رسانههای رسمی از صداوسیما گرفته تا روزنامهها و نشریههای چاپی هم سراسیمه به دوروبرشان نگاه میکنند و تصویری از آینده ندارند.
وقتی تنبلی کار دست ما میدهد
متأسفانه در این سالها تنبلی ذاتی اهالی رسانه ما را به این سمت برده که بهصورت دربست پذیرای آن چیزی باشیم که در حال رخ دادن است. چه چیزی رخداده است؟ صنعت رسانه در ایران شکل نگرفته در حال از بین رفتن است و جای رسانههای با هویت شاهد شکل گرفتن میمونهای تایپیست بدون هویتی هستیم که در حال هدایت افکار عمومیاند. در سالهای گذشته فضای رسمی و رسانهای سعی کرده است روش انکار را در پیش بگیرد. بعدازاینکه این روش جواب نداده حالا شاهد ادابازی در رسانههای رسمی مانند صداوسیما هستیم و این در حالی است کهشان و جایگاه رسانههای رسمی بالاتر از ادابازی است. به دلیل همین سراسیمگی است که اکنون خبرنگار صداوسیما موبایلش را به دست میگیرد و پشت کامیون با دوربین جلوی موبایل صحبت میکند و تصورش این است که این راهی است برای ارتباط اثربخش با مخاطب دنیای جدید؛ غافل از اینکه این ره به ترکستان میرسد.
چگونه یوتیوب در حال دگرگون کردن تلویزیون است
در سالهای گذشته پدیدههای زیادی در فضای مجازی رشد و نمو کردهاند و موفقیتهای آنها فعالان تنبل رسانهای را به این فکر انداخته که راه رفتن خودشان را کنار بگذارند و شیوه جدید در پیش گیرند. بگذارید مثالی بزنم. کیسی نیستات کارشناس رسانه نیست. روزنامهنگاری نخوانده. در هیچ رسانه حرفهای کارآموزی نکرده. یکی دو تجربه ناموفق با چند شرکت رسانهای داشته و امروز نماد تغییر دنیای رسانه شده است. او جزو کسانی است که به آنها میگویند ویلاگر. ویلاگرها همان یوتیوبرهایی هستند که هر روز ویدیویی در یوتیوب منتشر میکنند. من را ببخشید که مجبور شدم واژههای بیگانه استفاده کنم چون چاره دیگری نبود. با رشد یوتیوب افرادی شروع به تولید برنامههای ویدیویی در یوتیوب کردند. به آنها میگویند یوتیوبر. بعداً و با رشد دسترسی کسانی هر روز ویدیو تولید کردند و مانند وبلاگنویسها یا همان بلاگرها کسانی هم بهعنوان ویلاگر شناخته شدند. در ایران چه اتفاقی افتاده است؟ بلاگرها با گسترش ابزارهای نوین حذف شدند و به تاریخ پیوستند و کمتر بلاگر شناختهشدهای داریم. دقت کنید که به مسائل سیاسی کار ندارم. در حوزههای غیرسیاسی هم بلاگرهای حرفهای نداریم. در دنیا چه شد؟ بسیاری از این بلاگرها جذب رسانههای حرفهای شدند. در ایران چه کسانی میدان را دست گرفتند؟ آنها که ادابازی میکنند. کیسی نیستات ادابازی و بامزهبازی در نمیآورد. او اولین بار با ویدیویی انتقادی نسبت به پلیس نیویورک شناخته شد. آن هم زمانی که هنوز یوتیوب وجود نداشت. نیستات اخیراً روی جلد مجله پاپیولار مکانیکس رفته. پاپیولار ساینس و پاپیولار مکانیکس رسانههایی بودند که سعی کردند علم و فناوری را به میان مردم بیاورند. امثال نیستات هم این سالها تولید محتوای رسانهای را به میان مردم آوردند. بد نیست بدانید که نیستات استارتآپی دارد که سیانان آن را خریده است.
وقتی پاپیولار مکانیکس از او درباره تغییر در دنیای خبر میپرسد خیلی ساده جواب میدهد که «من واقعاً معنی محصول خبری را نمیدانم چراکه من یک فرد معمولی هستم که دوران دبیرستان از مدرسه اخراج شد؛ اما مشکلی که در حال حاضر به دنبال حل آن هستیم این است که جمعیت حال حاضر دنیا در حال استفاده از رسانه در بالاترین حد خود در تاریخ است و در طرف دیگر همین جمعیت به دلیل حجم بالای اخبار، رسانهها و سیاستهای مختلفی که بر دنیای اطرافشان تأثیر میگذارد، از حق طبیعی خود یعنی تنوع و انتخاب محروم شدهاند. به همین دلیل بیشتر به فضای اینترنت روی میآورند و کمتر سراغ مشاهده اخبار از طریق رسانههای تلویزیونی میروند.»
قانونپذیر هست یا نیست؟
برگردم به سؤال مطرح شده در ابتدای این متن. منتها پیش از آن باید تأکید کنم که لازم است تفاوت بین وب، موبایل، اپلیکیشن، فضای مجازی و فضای سایبری، وبلاگ و وبسایت و خیلی چیزهای دیگر را در نظر بگیریم و تصویر روشنی از چیزی داشته باشیم که به آن میگوییم فضای مجازی. در بیشتر مواقع منظورمان فضای سایبری است. بااینحال چون برخی جاها تفاوتها کم شده و شباهتها بیشتر گشته خیلی روی این موضوع تمرکز نمیکنم. فقط حواسمان باشد که آنطور که مجریان خوب صداوسیما اصرار دارند فضای مجازی همان تلگرام نیست و تلگرام یک اپلیکیشن پیامرسان و بخش بسیار کوچکی از این فضا است.
سؤال چیست؟ فضای مجازی قانونپذیر است یا باید قانونپذیر شود؟ فضای سایبری مانند انقلاب در دنیای واقعی میماند و دوران پس از انقلاب دوران آشوب و به هم ریختن نظم کهنه است. تا شکل گرفتن نظم نوین آشوب یک پدیده طبیعی است. نظم یعنی هر چیزی سرجای خودش باشد و آشوب بینظمی ایجاد میکند و در دوران آشوب تقریباً هیچ چیزی سر جای خودش قرار ندارد. حاکمان و ناظمان دوست دارند و میخواهند همه چیز منظم باشد و چه میتوان کرد وقتی اینگونه نیست! دوره گذار ویژگیهایی دارد. هنوز ادب و آدابی شکل نگرفته و بهمرور شاهد شکل گرفتن دنیای جدید خواهیم بود؛ بنابراین پاسخ صریح این است که فضای مجازی در این سالها قانونپذیر نیست و در سالهای آینده هم کسانی قوانین را مینویسند که بتوانند بر این فضا مسلط شوند؛ و چقدر بد خواهد شد اگر متخصصان رسانه تنبلی کنند و ادابازها فضا را دست بگیرند.
۴ دیدگاه دربارهٔ «آیا فضای مجازی قانونپذیر است؟»
من البته زیاد موافق این نیستم که بلاگر حرفهای نداریم.
اگر مصداق حرفهای بودن کسب درآمد نباشه، امثال علی نعمتی و امیر مهرانی که مدت هاست منظم مینویسن، بلاگرهای حرفهای هستند.
از دید کسب درآمد هم علیرضا مجیدی یک پزشک بلاکر حرفهایه.
با باقی موارد موافقم البته.
نظر من در این دو مورد به شما نزدیک است.
آقای قربانی فرمودید که دوران گذار هست
و هنوز آداب شکل نگرفتن
منظورتون اینه که تا صبر کنیم ببینیم چی میشه؟
یا اینکه خودمون سعی کنیم اونجوری که میخایم بشه؟
فکر کنم یه خورده جدی تر با این موضوع برخورد کرد.
بی قانونی یا به عبارت دیگه ضعف در قانون تو فضای مجازی بیداد میکنه
قطعا بیقانونی را تایید نمیکنم. حرف من این است که برای چیزی که شکل مشخصی ندارد نمیتوانیم قانون مشخص وضع کنیم. مهمترین کار این است که سعی کنیم این پدیده را بشناسیم. نهادهای قانونگذار و مجری قانون و قضاوت باید فعالانه در این زمینه قدم بردارند. با نگاه سادهانگارانه هرگز نمیتوان این فضا را کنترل کرد.