چرا هر چیزی به سرعت توان این را دارد که به یک بحران رسانهای تبدیل شود
توضیح ضروری: این مطلب را سال گذشته برای ماهنامه مدیریت ارتباطات نوشتم و الان اینجا بازنشر میکنم.
نه رسانه میدان جنگ است و نه فعالان رسانهای چریکهای این جنگ نرم! رسانه رسانه است؛ ابزاری مانند صدها ابزار دنیای جدید. رسانه بخشی از دنیای جدید است و برخلاف تصور این دنیای جدید سابقه و تاریخ طولانی ندارد. مظاهر رسانهای دنیای جدید چنان تازه هستند که اگر به دهه هفتاد بازگردیم و بگوییم تا ۲۰ سال بعد ابزارهای کوچکی میآید که به اندازه یک کف دست است و جایگزین کتاب و روزنامه و هفتهنامه و ماهنامه و حتی تلویزیون و رادیو میشود کسی باور نمیکند.
چنین تصاویری در دهه ۷۰ در نشریههایی که از جنس آینده بودند مثل دانستنیها و دانشمند منتشر میشد و چندان جدی گرفته نمیشد. همان زمان رسانه معادل روزنامه بود و روزنامه معادل کاغذ. متاسفانه هنوز هم همین طرز فکر ابزارگرایانه و تقلیلگرا را شاهد هستیم. هنوز هم بسیاری تصور میکنند روزنامه یعنی کاغذ.
در کتاب و فیلم هری پاتر روزنامههایی توصیف شده بود که تصاویر آن مانند فیلم متحرک بودند. در زمان ساخته شدن اولین قسمتهای این فیلم این تصاویر بیش از حد تخیلی بود؛ ولی امروز به لطف توسعه HTML5 و CSS3 شاهد وبسایتهایی هستیم که فیلم و گرافیک و تصویر و متن را در هم آمیختهاند و همه فرمهای رسانهای به خدمت ارائه محتوا آمدهاند.
حالا نگاهی به وبسایتهای روزنامههای ایرانی بیندازید؟ چه چیزی میبینید؟ بازتولید صفحه PDF روزنامه در فضای وب. فضای وبی که همه محدودیتها را از پیش پای ما برداشته نزد مدیر رسانه ایرانی گرفتار محدودیتهایی بیشتر از محدودیتهای کاغذ شده است. چرا؟ چون هنوز اصالت با کاغذ است. هنوز هم رسانه ایرانی گرفتار کاغذ است و بحران حاکم بر رسانه ایرانی از جنس گرانی و نایابی کاغذ است.
چرا؟ چون مدیر رسانه ایرانی تصور میکند که محتوا به همراه بستر آن است که ارزش دارد؛ وگرنه محتوا و ذهنیت هیچ ارزشی ندارد مگر این که از طریق کاغذ به عینیت تبدیل شود.
این در حالی است که اکنون رسانههای جهان برای اشتراک دو حالت دارند؛ فقط آنلاین و آنلاین به همراه نسخه چاپی. قیمت این دو چه تفاوتی دارد؟ هیچ! نکته مهم اینجاست که اولویت با فضای دیجیتال است و در صورت لزوم مخاطب میتواند نسخه چاپی را هم داشته باشد و در کمال تعجب ما لازم نیست برای آن هزینه جدایی بپردازد. چرا؟ چون اصالت با محتوا است و نیازی نیست برای کاغذ و چاپ و توزیع هزینه دیگری بپردازید.
بنابراین تعجبی ندارد که ما در دنیای رسانه نه به ژنرالها بلکه به سربازان پیاده میبازیم! وقتی مدیر رسانهای خودش را با فضای کپک زده و واپسگرا تطبیق میدهد و بنده زمان میشود نتیجه میشود باخت در هر جبهه و هر نبرد رسانهای. ولی اشتباه نکنید! همانطور که در ابتدای یادداشت نوشتم نه رسانه میدان جنگ است و نه فعالان رسانهای چریکهای این جنگ نرم! چنین استعارههای اشتباهی ما را دچار خطای این همان پنداری میکند.
ما به اشتباه تصور میکنیم رسانه میدان جنگ است و همه آن چه که درباره میدان جنگ در سر داریم را تطبیق میدهیم با رسانه. این چیزی است به دور از واقعیت. رسانه رسانه است. ابزاری در دنیای جدید و مدام در حال تغییر.
عدم درک تغییر درباره رسانه است که باعث میشود ما نتوانیم بفهمیم که روزنامهها در جهان نمردهاند بلکه تغییر ماهیت دادهاند. نه این حرف درست است که رسانههای چاپی از بین رفتهاند نه این حرف درست است که برای اثربخشی در عالم رسانه باید از فرق سر تا نوک پا دیجیتال شد.
عدم مخاطبشناسی و عدم درک تغییر باعث شده است که هر پدیدهای در رسانههای ایرانی به یک بحران تبدیل شود و مدیریت آن بلافاصله از دست خارج شود. علاوه بر این مورد مصیبت دیگری هم بر ما وارد شده است: تورم رسانهای انحصاری به نام صداوسیمای ملی! صداوسیمایی که با پول بیتالمال اداره میشود و هیچ نیازی به پاسخگویی به هیچ کجایی ندارد و در نهایت در نبود رقیب و استفاده نامحدود از منابع محدود دودش به چشم همه رفته است.
رسانه انحصاری تنها رقیبش را آن جایی میداند که مخاطبانش به آن توجه میکنند و تنها از این ناراحت است که چرا مخاطبانش سرتاپا گوش حرفهای او نیستند.
کرونا و دهها مصیبت دیگر در فضای رسانهای ایران فیتیله انفجارهایی هستند که باروت آن پیش از این آماده شده است.