چرا پول عامل بسیار مهمی در فرهنگ است؟
اول؛ خبر دخالت دولت و به هم زدن معامله گلزار حرف و حدیثهای فراوانی داشت.
دوم؛ معتقدم عدالت باید در همه جای این جامعه دیده شود. همان طور که یک بازیگر دستمزد بالا میگیرد دیگران هم باید دستمزد بالا داشته باشند یا حداقل متناسب.
سوم؛ معتقدم عدالت پدیدهای تظاهری است (این را از دکتر جمالی گرفتم) و هیچ وقت شما موفق نخواهید شد عدالت را پیاده کنید و سرنوشت همه آنهایی که سعی کردند عدالت را پیاده کنند چیزی بهتر از ملتهای کمونیستی نمیشود.
چهارم؛ پدیده تظاهری را مثل هوشمند شدن ماشینها میبینم. در واقع ماشینهایی که ما با آنها کار میکنیم هوشمند نیستند بلکه تظاهر به هوشمندی میکنند. مثلا در مورد کامپیوتر با تعریف یک زبان مشترک به کامپیوتر فهماندهایم که طبق الگوریتمهایی عمل کند. حالا فرقی نمیکند کامپیوتری که من با آن طرفم چیزی بیشتر از یک مشت سیم و سیلیکون (!) نیست. کامپیوتر جوابی را به من میدهد که من از او انتظار دارم و این یعنی هوش تظاهری.
پنجم؛ عدالت به عنوان یک پدیده تظاهری بعد از انجام یک سری الگوریتمها خود به خود اتفاق میافتد. همان طور که عمری نتوانستی مردم به صرفهجویی عادت بدهیم، مطمئنا اجرای عدالت هم با هدف گرفتن آن عملی نخواهد بود. عدالت یا سر جای خود بودن هر چیزی و هر کسی خود به خود اتفاق خواهد افتاد. همان طور که از زمانی که قرار شده قیمت نزدیک به واقعیت خدماتی که میگیریم را بپردازیم به یاد درست مصرف کردن افتادهایم.
ششم؛ برخورد با معامله یک بازیگر ظاهرا به سود عدالت است. در باطن نتیجه این کار به بیعدالتی منجر خواهد شد. بعد سالها فهمیدیم که مردم بهتر از عهده انجام امور برمیآیند. به زبان اقتصادی یعنی این بازار و سازوکارهای آن است که باید اصل باشند. یعنی به جای عدالت که فریبنده است باید به سراغ بازار رفت. آن هم بازار آزاد. در این بازار آزاد هر عملی عکسالعملی دارد. من کار میکنم و ارزش میآفرینم بنابراین حق دارم سود به دست آورم. حالا این ارزشی که ایجاد شده چه قیمتی دارد را باید مردم تعیین کنند نه دولت. دولت اگر پایش را وسط بگذارد این موازنه را به هم میزند. آن وقت به حکم فرهنگ و ارزشها، سلیقهها حکومت خواهند کرد.
هفتم؛ بازار آزاد در ظاهر جذاب نیست. اما در عمل با پیاده شدن بازار آزاد و تعیین قیمت برای هر چیزی از جمله محصولات فرهنگی آن وقت اگر بازیگری ۱ میلیارد بیرزد لابد ۱ میلیار میارزد و سیاهی لشکر هم ارزش خودش را خواهد داشت. آن وقت باید نشست و تحلیل کرد و دید که چند تا بازیگر داریم که اگر در فیلمی باشند فیلم میلیاردی میفروشد. وقتی چند تا بازیگر محدود داریم بنابراین قیمت بازیگر بالا خواهد بود. حالا اگر دیدیم که یک خروار از این بازیگرها داریم و حق انتخاب فراوان، بالطبع قیمت بازیگر کاهش مییابد.
هشتم؛ پول هر جایی که وارد شود و هر کسی هم معادل ارزشی که ایجاد میکند دریافت کند، نتیجه آن خود به خود عدالت خواهد بود. دکتر روشندل عزیز درباره نظریه عدالت که صحبت میکرد میگفت در دانشکده کارگران خدمات خودشان را با اعضای هیئت علمی مقایسه میکنند و احساس بیعدالتی به آنها دست میدهد. دکتر میگفت برخی از آنها حتی میگویند اعضای هیئت علمی تازه از بیرون هم پروژه میگیرند که ما نمیتوانیم!
نهم؛ اگر جریمه کپی یک اثر فرهنگی قیمت بالایی داشت، آن وقت شاهد حراج مال مردم در پیادهروهای شهر نبودیم.
دهم؛ چهار پنج سال پیش، دانشکده اقتصاد شریف دکتر غنی نژاد گفت که اخلاق بعد از پیاده شدن اصول بازار آزاد خود به خود به وجود خواهد آمد. آن روز سعی کردم این حرف را بفهمم. الان کمی از این حرف را فهمیدهام. بگوئید بروند پای منبر بازار آزاد شاید چهار پنج سال بعد اتفاقی بیفتد!
دوستان، لطفا نظرتان را بگوئید.
عالی بود. البته یک کم گیج گننده بود. الگوریتم و تظاهری و غیره
نقد دارم!
یعنی میدانی رضاجان، نمیخواهم بگویم مخالفم چون مخالف نیستم، موافق هم نیستم. مسئله ای است که درگیرش هستم و فعلا جوابی برایش ندارم. حداقل نقد این است که پس مسؤولیت اجتماعی چه میشود؟ فریدمن فرمود که ثروتمندان تولید ثروت کنند، همین کافی است و مسؤولیت اجتماعی شان را هم برآورده میکند بر همین اساس که بازار آزاد بالاخره یک روزی یک بهشت ایجاد خواهد کرد که خیلی خوبه و توش همه چی آرومه و ما چقدر خوشبخت میشیم و این حرفها! ولی این حرف (ادعا؟) را نمیتوانم راحت بپذیریم. دلیلش هم خیلی سخت نیست. آدم ببیند هر سال چند صد هزار کودک آفریقایی برای نداشتن او آر اس میمیرند، بعد به سختی میتواند بپذیرد که وظیفه آقای براد پیت فقط پول درآوردن است و بازی کردن توی بازار آزاد. از اداهای آنحلینا جولی وار هم خوشم نمیاد؛ بیشتر به مُد میمانند و ادا. نمی دانم!
سر استراتژیک و مرور مقالات هم فعلا از دستم عصبانی نباش، جبران میکنم.
مخلصیم
@حمید ضیایی پرور
درود
حتما حتما در مورد پدیده های تظاهری بیشتر توضیح خواهم داد.
ممنون از اظهار لطفتان
@معماریان
محمد جان زمانی بود که شرکت ها فکر می کردند اگر هزینه خرج آموزش پرسنل کنند و بعد آنها بروند این ضرر. اما بعدا دیدند نه. با این آموزش هم مسئولیت اجتماعی شان را انجام دادند و هم بعدا همین افراد آموزش دیده به نفع شرکت شدند. به قولی تو نیکی میکن و در دجله انداز.
ممد جان راجع به آفریقا واقعا من هم نمیدانم. اما به گمانم همان شرکتها و ممالک غربی نفش مهمتری از ما در توسعه آفریقا دارند. مثلا بیل گیتس را ببین که بیشترین پول را تولید کرده بعد حسابی هم وقتش را گذاشته کمک به آفریقا.
مفصل است این.
[…] چرا پول عامل بسیار مهمی در فرهنگ است؟ (رضا قربانی؛ مدیر رسانه) […]