چند سالی میشود که واژه استارتآپ وارد فرهنگ عامه مردم شده است. حتی اگر این واژه را نشنیدهاند و حتی اگر چیزی هم درباره آن ندانید اما احتمالاً از مزایای آن بهرهمند شدهاید. منتها این سالها این واژه بهشدت مورد سوءاستفاده قرارگرفته و هرکسی که نمیدانسته دارد چهکار میکند گفته من یک استارتآپ راه انداختهام. بااینکه استارتآپها کسبوکارهای کوچکی هستند که پتانسیل این را دارند که ظرف چند سال و بهصورت نمایی رشد کنند، ولی هر کسبوکار کوچکی استارتآپ نیست. یک موضوع مهمی وجود دارد و آن این است که تاریخچه نظریههای مدیریتی حدود ۱۰۰ سال است؛ اما مفاهیم مدیریت کمتر قابل تطبیق بر استارتآپها حداقل در ۲ سال اول آنها است؛ به عبارتی نظریههای برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل مدیریت قابلاستفاده در استارتآپها نیستند.
دانشمندان مدیریت فعلاً در حال تحقیق درباره استارتآپها هستند و بهمرور نظریههای مدیریتی درباره آنها کامل میشود. نکته مهم هم اینجاست که نظریهها و مدلهایی که برای فعالیت استارتآپها به دست میآید قابل تطبیق بر کسبوکارهای بزرگ نیست. قبل از اینکه یک تعریف ساده از استارتآپ بدهم این را بگویم که هدف هر استارتآپی این است که بعد از مدتزمانی مثلاً ۲ سال به یک شرکت واقعی تبدیل شود. در دنیا به استارتآپهایی که ارزش آنها به بالای ۱ میلیارد دلار میرسد «تک شاخ» میگویند. تکشاخها استارتآپهایی هستند که سرمایه کافی جذب کردهاند و احتمالاً میتوانند درآمد پایدار ایجاد کنند و به یک کسبوکار واقعی تبدیل شوند.
استارتآپ چیست؟ استارتآپ چی نیست؟
برای اینکه بدانیم استارتآپ چیست از دوست خوبم ناصر غانمزاده، مدیر شرکت سرمایهگذاری جسورانه اُپاتان کمک خواستم. این پاسخ او است که در ادامه میآید:
«برای استارتآپ تعریفهای فراوانی وجود دارد و هرکسی از ظن خود آن را بهشکلی متفاوت بیان میکند. تعریف زیر ترکیبی است از تعریفهای پل گراهام، اریک ریس و دیو مککلور: «استارتآپها نوعی از شرکتهای نوپا هستند که به سرعت رشد میکنند، ولی در ابتدای کار با عدم قطعیت بسیار دستوپنجه نرم میکنند بهگونهای که در آغاز حتی در مورد اینکه مشتریشان کیست، چه محصولی میخواهند تولید کنند و اینکه چگونه پول درمیآورند سردرگم هستند.» اما تعریف دیگری که اینجا بسیار بهکار میآید تعریف استیو بلنک است: «استارتآپ سازمانی است موقتی که در جستجوی مدل کسبوکاری گسترشپذیر، تکرارپذیر [و سود ده] است.» بر اساس این تعریف میتوان نتیجه گرفت سازمانی که هنوز در مرحله جستجوی مدل کسبوکار است استارتآپ است و هنگامیکه آن مدل کسبوکار را یافت از استارتآپ بودن درمیآید و دیگر استارتآپ نیست. (بسیاری از استارتآپها [بهویژه در سیلیکون ولی] شبانهروز تلاش میکنند تا از حالت استارتآپی دربیایند و یک شرکت جدی شوند.)
اما این خطکشی وحیمنزل نیست و گاهی به شرکتهای جاافتادهتر هم استارتآپ گفته میشود؛ بنابراین هنوز متر و معیار محکمی برای تشخیص استارتآپ بودن یا نبودن کسبوکارها وجود ندارد. گرچه کسبوکارهایی هستند که میدانیم قطعاً استارتآپ نیستند: مثلاً خشکشویی بزرگ، گاوداری، کارگاه تراشکاری کسبوکار کوچک تلقی میشوند و نه استارتآپ. همچنین به کارخانه تولید فرش، ماکارونی و پتروشیمی استارتآپ گفته نمیشود. به هتل- و حتی مجموعهای از هتلها استارتآپ گفته نمیشود- ولی ایربیاندبی استارتآپ است.
نکته بعدی اینکه با وجودیکه بخش زیادی از استارتآپها از فناوری اطلاعات استفاده جدی میکنند، همه استارتآپها آیتی نیستند و استارتآپهایی هم در زمینههای ژنتیک، نانوتک، بیوتک و … وجود دارند. استارتآپ نوعی کسبوکار نوپا است؛ ولی هر کسبوکار نوپا و جدیدی، استارتآپ نیست.
برگردیم به ایران
گفتیم که استارتآپهایی که بالای یک میلیارد دلار ارزشدارند تکشاخ هستند. تکشاخها این شانس را دارند که به یک کسبوکار واقعی تبدیل شوند. در کنار این مفهوم یکچیز دیگر هم هست: نوآوری طوفنده! نوآوری طوفنده نوآوری برهمزننده است که منطق موجود را بهکل تغییر میدهد. برخی از کسبوکارها نوآوری طوفنده دارند و قاعده بازی را تغییر میدهند. برخی در همان وضع موجود با استفاده از همان منطق موجود تغییر ایجاد میکنند. ایربیاندبی در دنیا صنعت اجاره جا را بهکل دگرگون کرد بااینکه حتی یک اتاق ندارد. اوبر صنعت اجاره تاکسی را متحول کرد بااینکه حتی یک تاکسی ندارد. این فهرست را میشود ادامه داد.
دارد | ندارد | |
اوبر | بزرگترین شرکت تاکسیرانی دنیا | هیچ تاکسی ندارد |
ایربیاندبی | بزرگترین کرایهدهنده خوابگاه در جهان | هیچ ملکی ندارد |
ویچت و اسکایپ | بزرگترین شرکت تلفن جهان | هیچ زیرساختی ندارد |
علیبابا | ارزشمندترین خردهفروشی دنیا | هیچ فهرست کالایی ندارد |
فیسبوک | پرطرفدارترین رسانه دنیا | هیچ محتوایی تولید نمیکند |
سوسایتی وان | سریعترین بانکهای در حال رشد جهان | هیچ پول واقعی ندارد |
نتفلیکس | بزرگترین سینمای دنیا | هیچ سالن سینمایی ندارد |
اپل و گوگل | بزرگترین فروشنده نرمافزار در جهان | همه نرمافزارها را خودشان نمینویسند |
کسبوکارهایی که در این جدول هستند دیگر استارتآپ نیستند؛ منتها همه آنها سعی میکنند فرهنگ سازمانیشان را استارتآپی نگه دارند. پیپال یکی از پیشروترین این سازمانها در دنیا بود. پیپال زمانی یک استارتآپ بود و شیوه فعالیت آنها با همه کسبوکارها مرسوم مالی و فنّاوری ۲۰ سال پیش فرق داشت. آنها رشد کردند و به یک کسبوکار واقعی تبدیل شدند. بااینکه پیپال در همه این سالها تلاش کرده فرهنگ استارتآپی داشته باشد و مهمتر از همه اینکه از نوآوری عقب نماند و حتی اگر میتواند ارائهدهنده نوآوری باشد اما دیگر یک استارتآپ نیست. پیپال میتواند یک کسبوکار موفق نوآور باشد.
گوگل از شناختهشدهترینها در ایران است. پیشنهاد میکنم کتاب «گوگل چگونه کار میکند» اریک اشمیت و همکارش را بخوانید و ببینید چطور تلاش میکنند همینطور که رشد میکنند به یک کسبوکار تنبل تبدیل نشوند و روحیه و فرهنگ استارتآپی را در بین ۵۰ هزار نفری که در این شرکت کار میکنند حفظ کنند؛ اما واقعیت این است که شرکتها هرچقدر که بزرگتر میشوند هم شیوه مدیریت در آنها تغییر میکند و هم نمیتوانند مانند گذشته کار کنند. در این مرحله استراتژی آنها این است که استارتآپهای خوب را بخرند و بهمرور انحصار ایجاد کنند. در دنیا قوانین ضد انحصار بهصورت جدی مراقب شرکتهای بزرگ است که انحصار ایجاد نکنند اما آنها به کمک پول فراوان و وکلای زبدهای که دارند همیشه راهی پیدا میکنند برای ایجاد انحصار. یک نکته مهم که باز تأکید میکنم این است که مدیریت در استارتآپها هنوز دارای نظریههای علمی کامل نیست و نظریههای حاکم بر شرکتهای بزرگ قابل پیادهسازی در استارتآپها نیست. این یعنی همه آنهایی که شروع کردند زمانی ادای استیو جابز را در بیاورند کاملاً به خطا رفتند.
در ایران هیچکدام از استارتآپها نوآوری طوفنده نداشتند. البته که نسبت به فضای سنتی موجود در کسبوکارهای ایران نوآوری داشتند. در ایران هیچکدام از استارتآپها احتمالاً با استانداردهای جهانی تکشاخ محسوب نمیشوند. هیچ کدام از کسبوکارهایی هم که این روزها سعی میکنند از مفهوم تکشاخ سواستفاده کنند هیچ ارتباطی به اصل تک شاخ ندارند. برخی نامها بیشازحد در رسانهها تکرار شده است و انقدر گفتهاند استارتآپ استارتآپ که همه قبول کردهاند آنها استارتآپ هستند.
متأسفانه مسئولین دولتی هم بدون برنامه این نامها را تکرار کردهاند و ما اکنون توهم استارتآپی پیداکردهایم درحالیکه این کسبوکارها دیگر نه استارتآپ هستند و نه در برخی موارد موفق شدهاند یک کسبوکار واقعی شوند و ممکن است در آینده نزدیک باعث انفجار حباب استارتآپی در ایران شوند. آنهایی که نامشان در ایران زیاد در رسانهها تکرار شده کسبوکارهایی هستند که زمانی استارتآپ بودند اما موفق شدند سرمایه جذب کنند و تا زمانی که نتوانند درآمد پایدار ایجاد کنند کسبوکار واقعی نیستند. حتی هیچ کس تضمین نمیکند که یک تک شاخ بتواند یک کسبوکار موفق و پایدار شود و تکشاخهایی داشتیم که با همان شاخشان زمین خوردند.