رسانهنگاری ما مثل پیدا کردن سبزه سال نو است
در گوگل اگر بزنید سبزه و به دنبال عکسی برای آن بگردید، تصویری در همان اولین ردیفها خودنمایی میکند. تصویری که برای این که در یک طرح گرافیکی استفاده شود همه چیز دارد: تصویر کامل است و جایی بریدگی ندارد و قد و قواره خوبی هم دارد. چی بهتر از این که پشت دستگاهت بنشینی و بزنی سبزه و بعد هم تصویر را درسته برداری بگذاری توی طرحی که داری میزنی برای صاحب کاری که معمولا در این کشور یا بانکها هستند یا شرکتهای دولتی بزرگ. آنجا هم که کسی نه حال و حوصله سواد رسانهای و بصری را دارد و نه وقتش را. چون آنها همیشه در حال مدیریت مسائل بسیار کلان هستند و کسی آنجا نیست که به این چیزهای کوچک ایراد بگیرد. این میشود که من مخاطب اول سالی هر جا چشم میگردانم تصاویری روی در و دیوار این شهر میبینم که مثلا قرار است عید را به من تبریک بگویند. البته همه با یک تصویر کپی کاری شده. معمولا این کپی کاریها مشکلی ایجاد نمیکنند؛ مشکل زمانی ایجاد میشود که همه به صورت فلهای همان اولین نتیجهای که به آن رسیدند را میکشند داخل فوتوشاپ و دیگه د بزن در رو.
این است نفحات نفت. اگر میشد میگفتم این جمله را آب طلا بگیرند در ورودی تمام دانشگاهها بزنند و تمام دانشآموزان روزی ۱۰۰ بار از آن بنویسند. حیف که نمیشود:
خلاقیت ندارد، ملتی، که نانش در نفت است.