۵ سوال ساده درباره بیتکوین و بررسی این که چگونه با لجبازی فرصتها را از دست میدهیم؟
توضیح ضروری: این یادداشت را سال گذشته برای هفتهنامه تجارت فردا نوشته بودم. معمولا عادت ندارم نوشتههایم در رسانهها را بازنشر کنم و جای دیگری به جز منبع اصلی هم منتشر کنم؛ عادت بدی که باید کنارش بگذارم!
در این یادداشت کوتاه با ۵ سوال به این میپردازیم که بیتکوین چه فرصتهایی در دل خود داشت و رفتار ما با این فرصت چگونه بوده است و ادامه این مسیر ما را به کجا میرساند.
سوال اول؛ آیا ماینینگ، بیتکوین، بلاکچین، دفتر کل توزیعشده فقط یک تجارت پر سود هستند نه چیزی دیگر؟
مفاهیمی که گفته شد بخشی از یک تجارت پر سود هستند ولی تخفیف اقتصاد توکن و اقتصاد کریپتو به تجارتی پر سود ظلم است به فرصتهای بزرگ پیش روی ما. تا سالها تمام واسطهها متمرکز مدیریت میشدند. امکان مدیریت واسطهها به صورت توزیعشده نیاز به ابزارها، دانش و مهارتی داشت که خلا آن باعث شده بود واسطهها متمرکز باشند.
چه در ساختارهای سیاسی چه در ساختارهای کسبوکاری تا پیش از خلق مفهوم بلاکچین، توزیعشدهترین راهحلهای موجود هم تا حد بسیار زیادی در ذات خودشان متمرکز بودند. فناوری این فرصت را به ما داد که واسطهها را تا حد ممکن توزیعشده کنیم. ایده اصلی بلاکچین جایگزینی واسطهها در حوزههای گوناگون مثلا فعالیتهای مالی با چند خط کد و یک مکانیسم اجماع است.
مانند هر چیز جدید و تازه آنهایی که سریعتر به سراغ موضوع رفتند سودهای عجیبی نسبت به کسانی که دیرتر این فرصت را فهمیدند به دست آوردند. ولی در حال حاضر ولی این مفاهیم از مرحله سودهای رویایی گذشتهاند و نمیتوان انتظار سودهای عجیب و غریب در هیچ کدام از این فعالیتها را داشت. اکنون این فناوریها در حال رسیدن به بلوغ هستند و به مرور به یک صنعت واقعی تبدیل میشوند. مانند مسیری که نفت، طلا، سرگرمی و اینترنت در جهان طی کردند. مواردی که گفته شد در حال تبدیل شدن به صنعت هستند. اینجا سوال بعدی مطرح میشود.
ادامه…